بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برلینی ها | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برلینی ها

بریده‌هایی از کتاب برلینی ها

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۲از ۱۲ رأی
۳٫۲
(۱۲)
«تمام زندگی من مثل حال کسیه که یه شب تو یه جادهٔ کوهستانی تو یه ماشین بخارگرفته‌ای نشسته، که راننده‌ش پاش رو گذاشته روی گاز و با سرعت می‌رونه. نه‌تنها منظره‌ها مدام عوض می‌شن، که تاریک هم هست و شیشه‌ها هم ماتن؛ از تو با بخار و از بیرون با بارون. من همه‌چیزِ زندگی رو این‌طوری دیده‌م؛ گذرا، تار، مبهم و با فاصله.»
حسین احمدی
نگار رفته بود دنبال کارهایش. بعد هم قرار بود برود خانه‌ای دیگر را ببیند. برایم سوپ درست کرده بود و گذاشته بود روی اجاق. همیشه همین‌طور است؛ حتی اگر خودش هم نباشد، اثر مهربانی‌اش هست.
حسین احمدی
استیصال معمولاً دست‌تنها نمی‌آید سراغ آدم. چند همکار و دستیار پی‌گیر هم دارد؛ فکروخیال‌های مزاحم، احساس بطالت، ضعف اعتمادبه‌نفس و خیلی چیزهای دیگر. یکی از مهم‌ترین و پُرکارترینِ این همکارهای خبیث سرماخوردگی است. درست وقتی روحت درد می‌کند و روانت زخم خورده، این هم مثل بختک می‌آید سراغت تا استخوان‌هایت هم درد بگیرد و چشم‌هایت هم بسوزد و نفست هم بند بیاید و مطمئن بشوی دنیا دارد به آخر می‌رسد. همین است، تا بوده همین بوده؛ نیروهای شر همیشه دست در دست هم دارند و در هارمونی و هماهنگی کامل با هم کار می‌کنند، برخلاف نیروهای خیر که همیشه پراکنده‌اند و دور از هم؛ جزیره‌هایی سرگردان، تک‌درخت‌هایی در کویر، که هیچ‌وقت حتی خیال جنگل شدن را هم نمی‌توانند به مخیله‌شان راه دهند.
حسین احمدی
فراموشی تلخ است؛ چنان تلخ و دردناک، که ترسش همیشهٔ تاریخ یکی از بزرگ‌ترین ترس‌های بشری بوده.
حسین احمدی

حجم

۵۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۴۵ صفحه

حجم

۵۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۴۵ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۶۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد