بریدههایی از کتاب آنچه با پول نمی توان خرید
۴٫۲
(۹)
«ما با عمل منصفانه منصف میشویم؛ با عمل معتدل، معتدل میشویم؛ با عمل شجاعانه شجاع میشویم.»
محسن
موقعی که افراد به فعالیتی میپردازند که آن را ذاتاً باارزش میدانند، پیشنهاد پرداخت پول به آنها ممکن است با تنزل دادن یا به حاشیه راندن علاقه یا تعهد قلبیشان انگیزهٔ آنها را کم کند.
محسن
خیلی از اقتصاددانها گمان میکنند بازار به خودی خود خنثاست و تأثیری در کالایی که مبادله میکند نمیگذارد. اما این طور نیست. بازار اثرش را میگذارد. ارزشهای بازار گاهی ارزشهای دیگر را، ارزشهایی را که باید حفظ کنیم، از میدان به در میکنند.
محسن
ارزشهای بازار گاهی ارزشهای دیگر را، ارزشهایی را که باید حفظ کنیم، از میدان به در میکنند.
zizi
نه فقط فاصلهٔ فقیر و غنی بیشتر شده، بلکه کالایی شدن همه چیز به پول اهمیت بیشتری بخشیده و نیش نابرابری را گزندهتر کرده.
zizi
ما معمولاً فساد را به درآمدهای نامشروع نسبت میدهیم. ولی فساد فقط در اختلاس و ارتشا خلاصه نمیشود. تنزل شأن دادن یک خیر، یک ادب اجتماعی، ارزشگذاری آن در ردهای پایینتر از ردهٔ شایستهاش هم یک فساد است
کاربر ۸۴۸۷۰۸
چون کسی که مایل است برای چیزی پول بپردازد معلوم نیست همان کسی باشد که بیشترین ارزش را برای آن قائل میشود.
zizi
قیمت گذاشتن روی چیزهای خوب زندگی ممکن است مایهٔ فساد آنها شود. به این خاطر که بازار فقط کالا پخش نمیکند؛ نوع نگاه به کالا را هم نشان میدهد و تبلیغ میکند. پول دادن به بچه برای این که کتاب بخواند ممکن است او را کتابخوانتر کند، ولی در ضمن به او یاد میدهد که کتاب خواندن را، مثل تکلیف درسی، کاری زورکی ببیند نه کاری ذاتاً لذتبخش. به مزایده گذاشتن صندلیهای سال اول دانشگاه ممکن است به بودجهٔ دانشگاه کمک کند، اما شرافت دانشگاه و ارزش مدرکش را زیر سؤال میبرد
zizi
یک خبر دلخراش ولی مسکوت ماندهٔ دیگر در مقالهها این بود که «بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، بعضی از اولین پرداختهای بیمهٔ عمر نه به خانوادههای کشتهشدگان بلکه به کارفرمایان آنها بود.»
محسن
در بریتانیا همهٔ خون را داوطلبانه و رایگان میدهند؛ در آمریکا مقداری از آن اهدا میشود و مقداری را بانکهای خون خریداری میکنند؛ معمولاً از افراد فقیری که برای کسب درآمد خونشان را میفروشند. تیتموس موافق نظام انگلیسی و مخالف خرید و فروش کالایی خون انسان در بازار بود.
تیتموس با دادههای بسیار نشان داد که، حتی صرفاً از نظر اقتصادی و عملی، نظام انگلیسی جمعآوری خون از نظام آمریکایی بهتر کار میکند.
محسن
وقتی که ما نتیجه میگیریم چیزی را میشود خرید و فروش کرد، در واقع تلویحاً نتیجه گرفتهایم که میشود با آن مثل کالا، وسیلهای برای سود بردن و استفاده کردن، برخورد کرد. اما به این صورت هر چیزی ارزش درست خود را پیدا نمیکند. (۱۸) مثال واضحش انسان است. بردهداری کار نفرتانگیزی بود چون با انسان مثل کالا، چیزی که خرید و فروش میشد، رفتار میکرد. با این نگاه نمیشود انسان را درست ارزشیابی کرد، موجودی که کرامت و حرمت دارد و وسیلهٔ سودجویی و بهرهکشی نیست.
محسن
خیلی از اقتصاددانها گمان میکنند بازار به خودی خود خنثاست و تأثیری در کالایی که مبادله میکند نمیگذارد. اما این طور نیست. بازار اثرش را میگذارد. ارزشهای بازار گاهی ارزشهای دیگر را، ارزشهایی را که باید حفظ کنیم، از میدان به در میکنند.
محسن
از نظر اقتصاددان، صف طولانی برای اجناس یا خدمات معنیاش اتلاف و کاهش بهرهوری است. معنای صف این است که نظام قیمتگذاری نتوانسته خودش را با عرضه و تقاضا هماهنگ کند. اگر بگذاریم مردم برای خدمات سریعتر در فرودگاهها، شهربازیها، یا بزرگراهها پول بپردازند، در واقع وقت آنها را قیمتگذاری کردهایم و بهرهوری اقتصادی را بالا بردهایم.
zizi
این روزها صفهای طولانی در فرودگاهها برای بازرسی همه را کلافه کرده. ولی همه لازم نیست در این صفهای پیچدرپیچ بایستند. کسانی که بلیت فرستکلس یا بیزنسکلس خریدهاند میتوانند از مسیرهای مخصوصی به جلو صف بازرسی بروند. «بریتیش ایرویز» اسمش را گذاشته مسیر تندرو (Fast Track). این سرویس به مسافرانی که پول بیشتری میدهند اجازه میدهد به جلوی صف بازدید گذرنامهها بروند. (۱)
ولی خیلیها پول خرید بلیت فرستکلس را ندارند. بنابراین شرکتهای هواپیمایی شروع به فروش مجوز نوبتشکنی به مسافران معمولی کردهاند
zizi
از اقتصاد بازار داشتن، به جامعهٔ بازاری بودن گذار کردیم.
تفاوتش این است: اقتصاد بازار یک ابزار برای ساماندهی فعالیتهای تولیدی است و ابزار باارزش و کارآمدی هم هست. جامعهٔ بازاری یک شیوهٔ زندگی است که در آن ارزشهای بازار در هر جنبهای از زندگی انسان رخنه کردهاند. در این جامعه، روابط اجتماعی به شکل بازاری از نو ساخته میشوند.
zizi
بعضی چیزهای خوب زندگی ما اگر صورت کالا پیدا کنند فاسد میشوند و ارزششان را از دست میدهند. پس برای این که ببینیم جایگاه بازار کجاست و کجا نباید به بازار اجازهٔ دخالت داد، باید ببینیم چیزهایی از قبیل بهداشت، آموزش، زندگی خانوادگی، هنر، یا تکالیف مدنی را چگونه ارزشیابی میکنیم. اینها مسائل اخلاقی و سیاسی است نه صرفاً اقتصادی.
zizi
وقتی که ما نتیجه میگیریم چیزی را میشود خرید و فروش کرد، در واقع تلویحاً نتیجه گرفتهایم که میشود با آن مثل کالا، وسیلهای برای سود بردن و استفاده کردن، برخورد کرد. اما به این صورت هر چیزی ارزش درست خود را پیدا نمیکند. (۱۸) مثال واضحش انسان است. بردهداری کار نفرتانگیزی بود چون با انسان مثل کالا، چیزی که خرید و فروش میشد، رفتار میکرد. با این نگاه نمیشود انسان را درست ارزشیابی کرد، موجودی که کرامت و حرمت دارد و وسیلهٔ سودجویی و بهرهکشی نیست.
zizi
برای این که ببینیم پول چه چیزهایی را باید، یا نباید، بتواند بخرد، باید ببینیم کدام ارزشها لازم است بر حوزههای مختلف زندگی مدنی و اجتماعی ما حاکم باشند
zizi
حجم
۲۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
حجم
۲۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد