بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حسین وارث آدم | طاقچه
تصویر جلد کتاب حسین وارث آدم

بریده‌هایی از کتاب حسین وارث آدم

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۲ رأی
۳٫۹
(۳۲)
عمار پنجاه سال جهاد کرد و یک روز شهادت. و از او جالب‌تر، حُر! یک عمر خیانت کرد و یک روز شهادت.
|هیـچِ‌مطلقـ|
علی به دست مقدسین بی‌شعوری که مثل همیشه بازیچه دشمنان باشعورند، کشته شد.
Ahmad
«کلُّ شَهرٍ مُحَرَّمٌ، وَ کلُّ یومٍ عاشورا، وَ ُکلُّ اَرضٍ کربلا» در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه زمین حرام بود و سه ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم، زمان حرام. یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم می‌جنگیدند، تا وارد ماه حرام می‌شدند، جنگ را موقتا تعطیل می‌کردند. اما برای آن‌که اعلام کنند که در حال جنگ‌اند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده قبیله پرچم سرخی برمی‌افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که: جنگ پایان نیافته است. آن‌ها که به کربلا می‌روند، می‌بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است. اما می‌بینند که بر قبه آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است. بگذار این سال‌های حرام بگذرد!
نون صات
آن‌ها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آن‌ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند. وگرنه یزیدی‌اند!
Ahmad
در این مکتب انسان تنها نیز در برابر قدرت مطلق و تعیین‌کننده سرنوشت‌ها مسئول است زیرا مسئولیت، از آگاهی و ایمان پدید می‌آید نه از قدرت و امکان! و هر کس بیشتر آگاه است، بیشتر مسئول است.
surrender
این تضاد میان واقعیت باطل حاکم و حقیقت نجات‌بخش محکوم را جز انتظار به پیروزی جبری و قطعی حقیقت، نمی‌تواند حل کند،
Rara,the real snowwhite
مصلحت! این تیغ بی‌رحمی که همیشه حقیقت را با آن ذبح شرعی می‌کنند. هر گاه حقیقت از صحنه جنایت خصم پیروز باز گردد، در خیمه خیانت دوست به دست مصلحت خفه‌اش می‌سازند؛ و سرنوشت علی گواه است!
k.t
عمار پنجاه سال جهاد کرد و یک روز شهادت. و از او جالب‌تر، حُر! یک عمر خیانت کرد و یک روز شهادت. پس در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند!
Ahmad
وقتی که در صحنه حق و باطل نیستی، هرجا می‌خواهی باش. می‌خواهی به نماز بایست؛ می‌خواهی به شراب بنشین؛ هیچ فرقی ندارد. موقعی که حسین سنت حج را نیمه‌تمام گذاشت و حرکت کرد و بیرون آمد، آن‌هایی که همچنان به طواف بر گرد خانه خدا ادامه دادند، با آن‌ها که بر گرد در کاخ سبز معاویه طواف می‌کردند، برابرند. تو خودت باید تکلیفت را معلوم کنی که می‌آیی بیرون، یا آنجا می‌مانی.
Ahmad
هابیل و قابیل، ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون، یحیی و هیرودیس، عیسی و قیصر، محمد و قریش یا خسرو و سزار (کسری و قیصر) ، علی و معاویه و... اکنون... حسین و یزید! و فردا... حسین‌های دیگر و یزیدهای دیگر، در عاشوراهای دیگر و کربلاهای دیگر... و شگفتا! در یک سو روشنگران، یعنی وارثان پیامبران؛ و عدالت‌خواهان، یعنی، هم‌صفان و همدردان پیامبران. در سوی دیگر خناس‌ها، پنهان و پیدا، که در درون خلق وسوسه می‌افکنند.
مینا
منتظر بودن، یعنی آماده‌بودن، یعنی آماده بودن نه واداده بودن!
ح. دوست حافظ
آیا حسین هم می‌تواند همانند زاهدان به گوشه خلوت عبادت بخزد و به نام این‌که فرزند علی و فاطمه است و نواده عزیز پیغمبر و بنابراین بهشت برایش تضمین شده است، خاموش باشد؟ او اطمینانی را که مؤمنین ما دارند ندارد؛ او مسئول است. او می‌تواند مسئولیت جهاد را برای رسیدن به تقرب خداوند، با کتاب دعا که ساده‌تر است عوض کند؟ نمی‌تواند. سال شصت هجری است و کتاب دعا هنوز چاپ نشده است!
surrender
جهان‌بینی ما آن‌قدر کوچک است که تمام عاشورا تازه از روز تاسوعا شروع می‌شود و بعد از ظهر فردا هم تمام می‌شود و بعد دیگر در تاریخ خبری نیست، تا روز چهلم که باز اربعین است و شله‌ای؛ و بعد قضیه تمام می‌شود تا سال بعد. یعنی یک روز و نیم[ طول می‌کشد ]. در صورتی که مسئله یک روز و نیم نیست؛ مسئله ابدیت تاریخ است، در این همه وسعت.
Ahmad
حسین می‌خواهد با ناتمام گذاشتن سنت حج که بزرگ‌ترین شعار اسلام و بزرگ‌ترین عبادتی است که به آن می‌خواند، اعلام کند که: «روح از بین رفته به کالبد معطل نشو؛ هدف و جهت نابود شده، بیخود نچرخ.»
Ahmad
وقتی زور، ردای تقوا به تن می‌کند، بزرگ‌ترین فاجعه به بار می‌آید (۱۲۶) و مگرنه تاریخ همواره شاهد بوده است که این ردا را همیشه از معبدها به قصرها می‌برده‌اند؟
Ahmad
باز از خانه خاموش و غم‌زده فاطمه ـ این خانه کوچکی که از همه تاریخ بزرگ‌تر است ـ مردی بیرون آمد: خشمگین و مصمم، در هیئتی که گویی بر سر همه قصرهای قساوت و پایگاه‌های قدرت، آهنگ یورش دارد و گویی قله کوهی است که آتشفشانی بی‌تاب را در دل خود به بند کشیده است و یا تندبادی است که خداوند بر این قوم عاد فرو فرستاده است و اکنون به وزیدن آغاز می‌کند!
مهدی نادریان
اگر این داستان واقعیت نداشته باشد، بیشتر نشان می‌دهد که حقیقت دارد؛ زیرا اگر واقعیت می‌داشت، یک واقعه بود، یک رویداد جزئی و فردی، نشانه تعصب ویژه انحصاری. و اگر واقعیت نداشته باشد، نشانه یک کلیت و واقعیت عام است و حالتی عمومی که در چنین حکایاتی تجلی پیدا می‌کند و افکار عمومی، روح مشترک جمعی و وجدان اجتماعی، این گونه داستان‌ها را می‌سازد.
k.t
در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه زمین حرام بود و سه ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم، زمان حرام. یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم می‌جنگیدند، تا وارد ماه حرام می‌شدند، جنگ را موقتا تعطیل می‌کردند. اما برای آن‌که اعلام کنند که در حال جنگ‌اند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده قبیله پرچم سرخی برمی‌افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که: جنگ پایان نیافته است. آن‌ها که به کربلا می‌روند، می‌بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است. اما می‌بینند که بر قبه آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است. بگذار این سال‌های حرام بگذرد!
Husayn Parvarde
ما بی‌شرمان ماندیم، صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما (مظاهر ذلت و زبونی) بر حسین و زینب (مظاهر حیات و عزت) می‌گرییم. و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم. امروز شهیدان پیام خویش را با خون خود گذاشتند و روی در روی ما بر روی زمین نشستند تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.
Ahmad
قرآن‌ها را سپاهیان معاویه بر سر نیزه‌ها بلند کردند و فریاد برآوردند که «ما همه برادران یک دین و پیروان یک کتابیم، چرا بر روی هم شمشیر بکشیم؟ بیایید قرآن را حکم قرار دهیم و به هرچه حکمیت مقرر کرد تسلیم شویم!» یک‌باره موج وسیعی از سپاه علی عقب نشست و از صحنه بازگشت و خرمقدس‌های شیعه اعلام کردند که: «ما بر روی قرآن شمشیر نمی‌کشیم!» علی فریاد زد که «این فریب است، بزنید. این قرآن‌ها ابزار توجیه شرک و تقدیس پلیدی و حفظ دستگاه زور و ظلم و جنایت است...! بزنید، قرآن ناطق منم!» اما این‌ها که عقلشان به چشمشان بود و دینشان نیز پرستش ظاهرها و قالب‌ها و اشیاء مقدس و تعصب‌های کور در قالب‌های منجمد، و از تجزیه و تحلیل مسائل و درک ریشه‌های کار و عواقب رویدادها و توطئه‌ها عاجز بودند، در برابرش ایستادند و اعلام کردند که «اگر فرمان دهی که بر روی قرآن شمشیر کشیم، بر روی خودت شمشیر خواهیم کشید. باید به حکمیت تن دهی وگرنه تو را به نام عصیان بر قرآن خواهیم کشت!
Ahmad

حجم

۳۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۵۰%
تومان