«همه آدمهای خیلی بزرگ و برجسته، دیوانه هستند؛ اما نه دیگران و نه حتی خودشان متوجه این موضوع نمیشوند».
AS4438
بر فرض که وارد سیاست میشدم و حتی روزی به نخست وزیری انگلستان میرسیدم ... آن وقت چه میشد؟ آیا میتوانستم قدرت را به دست بگیرم؟ هرگز ... در این صورت، سایر همکاران همیشه مانع تراشی میکردند و اسیر و گرفتار در محدودیتهای نظام دموکراسی، به مترسکی بی مصرف تبدیل میشدم! نه ... من خواهان قدرت مطلق و بیچون و چرا بودم! میخواستم یک حاکم مطلق باشم! فرمانروایی خودکامه! و چنین قدرتی فقط با زیر پا گذاشتن قانون به دست میآید ...
الهام حمیدی
جنگ هم مرا وحشت زده کرد ... اوایل فکر میکردم که جنگ باعث پیشبرد نقشههایم خواهد شد. آلمانها کارآمد و فعال بودند؛ تشکیلات جاسوسیشان هم عالی بود. در مقابل، خیابانهای ما پُر شده بود از پسر بچههایی با لباس خاکی رنگ ارتشی ... همگی ابله و کله پوک ... اما نمیدانم چطور شد که فاتح جنگ شدند ... پیروزی آنها باعث نگرانی بود ...
الهام حمیدی
«هیچ وقت دشمن خودت را دستکم نگیر».
AS4438