بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقت بودن | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقت بودن

بریده‌هایی از کتاب وقت بودن

نویسنده:جلیل سامان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵۱ رأی
۴٫۴
(۵۱)
جان‌محمد! اشتباه نکن! ما نماز می‌خونیم که هر کاری رو نکنیم
mohaddese
- اونا هر کاری بکنن، نمازشون رو می‌خونن. مولوی که قصد داشت برود داخل اتاق و لباسش را عوض کند، از راه برگشت. روبه‌روی او روی پله‌ها ایستاد و آرام و شمرده گفت: - جان‌محمد! اشتباه نکن! ما نماز می‌خونیم که هر کاری رو نکنیم.
maryam
. سنگی را برداشت و توی چاه انداخت. چاه با صدای خشکی جواب داد: «آب ندارم.»
نرگس
این مردم عادت نداشتند به یکدیگر بگویند: «دوستت دارم»
• Khavari •
می‌دونی! زرافه گردن درازی داره، اما مغزش کوچیکه. وقتی یه حرفی می‌زنه، تا از گلوش بیرون بیاد، فکر می‌کنه و اگه درست نباشه، دهن‌اش رو می‌بنده. آدمیزاد گردن درازی نداره، اما مغز که داره!
ریحانه باقریه
جان‌محمد تمام مدت داشت جمله‌ای را در ذهن تکرار می‌کرد تا به مائده بگوید. سرانجام دستش را به‌طرف مائده دراز کرد و او را به سمت خود کشید: - جبران می‌کنم. جبران می‌کنم. مائده مثل شیئی که یکباره از ذرات الکترون باردار شده باشد، خود را به او چسباند و دست‌هایش را بوسید. انگار دنیا را به او داده بودند. دیگر حرفی برای گفتن نداشتند.
نرگس
در پناه پشته‌ای خاک بودند. دختر کوچکش جیغ می‌کشید. ناگهان از پشت گرد و خاک، اندام مردی با لباس بلوچی ظاهر شد که خشمگین اسلحه‌ای را به سمت آنها نشانه گرفته بود
Sajjad Nikmoradi

حجم

۱۰۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱۰۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۴,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد