او بهصورت ناخودآگاه و پیوسته توسط یک حضور نامرئی ترغیب میشود که به زن زندگیاش قدرتی غیرمعمول بدهد؛ قدرتی که ذاتاً متعلق به او (زن) نیست، بلکه از وزن تصویر آرمانی درونی مرد و هرباری که در آن ذخیره شده منتقل شده است. ازاینرو او به نشاندادن رفتارهای کنترلی، اجتنابی، یا سازشگر ادامه خواهد داد درحالیکه روحش هم از منبع درونی و گذشتهدار این دستورکارهای پرقدرت خبر ندارد.
سیندرلا با کتونی
الگوهای والدی که با آنها زیسته همچون یک زندانی درونش حضور داشته است، و صرفنظر از مقدار هشیاری و احتیاط خودآگاهیاش، خودشان را به او تحمیل میکردند.
سیندرلا با کتونی
بنابراین، فیزیک جدید یادآوری میکند که آن چیز ثابتی که ما شیء مینامیم چیزی نیست جز مشاهدهٔ لحظهای سیستمهای انرژی که تا ابد در هر یک میلیونیوم ثانیه تغییر شکل میدهند. اینکه این پدیده از کجا نشئت میگیرد یک راز است؛ رازی که برخی در گذشته آن را خدا نامیدهاند. (این سخن کهن را در نظر بگیرید که در بسیاری از منابع هم یافت شده است: «خداوند کرهای است که مرزهایش هیچکجا نیست و مرکزش همهجا هست.» فیزیک جدید امروز بر این نوع نگاه غیرمکانی سنت عرفان و شهود مهر تأیید زده است. بنابراین، نوعی «خودآگاهی» که فراتر و متعالیتر از خودآگاهی معمولی بشر است، نهتنها ماده را «میسازد» بلکه الگوهای بروز و ظهور تغییر و تبدیل آن را نیز هدایت میکند
سیندرلا با کتونی