بریدههایی از کتاب پیوندهای بریده
۳٫۴
(۵)
آدمی، بزرگی خودش را در نظر میآورد و در نتیجه، بزرگی تقصیرش را نمیفهمد و نمیداند با همین سیب اضافی که به برادرش و یا فرزندش داده و یا همین لقمه چربی که در کام دوستش نهاده و یا جای مناسبی که برای خودش دست و پا کرده است، دارد اساس جمع را در هم میریزد و پیوندها را میشکند و عمادها و اعتمادها را در هم میریزد. تازه در برابر تذکر هم آشفته میشود که مگر چه شده؟ مگر چه بوده؟
درحالیکه میکربهای کوچک، مرگهای بزرگ را میزایند و همین خودخواهیها و تکرویها اساس جمع را در هم میریزد و همین فشارها در حالتها و یا در حرفها و همین هَمْز و لَمْزها، باعث دلسردیها و دلزدگیها و بریدگیهای فردی و جمعی میشوند. راستی که چه رنجها از چه جاهایی برمیخیزد و آدمی نمیبیند!
میمْ؛ مثلِ مَنْ
تعلق و وابستگی در دنیای تحولها و دگرگونیها، دل آدمی را مدام میلرزاند و آرام او را میگیرد؛ و آدمی در متن قدرت، التهاب فردا را دارد و در بهار، رنج پاییز و هراس زمستان را به دل میکشد.
اینطور نیست که امکانات و قدرت و ثروت، امن و آرامش را فراهم کند. آنجا که احساس میکنی تو یا بهار رفتنی هستید، چه امنی میتواند ریشه بگیرد؟
کاربر ۲۱۹۰۹۶۴
تعلق و وابستگی در دنیای تحولها و دگرگونیها، دل آدمی را مدام میلرزاند و آرام او را میگیرد؛
کاربر ۲۱۹۰۹۶۴
در جامعه انسانی، در دنیای رابطهها، یک جرم، یک جرم نیست و در گوشهای محبوس نمیشود؛ که بال میکشد و گسترده میماند و همچون وبا و طاعون، همه را در خود فرو میبرد و به هیچکس رحم نمیکند.
FZadkhor
کسانی که خود را باختهاند و هستی خود را به پای دارایی و امکاناتی ریختهاند و توقعهای بسیار پختهاند، آنجا که تحول خویش و تحول دنیای بیرون را مشاهده میکنند و میبینند که داراییها با شتاب تباه میشود و یا خودشان با شتاب به مرگ میرسند، هنگامی که تحول خویش و تحول بهار را میبینند، چگونه میتوانند آرام باشند و حتی همراه بهار در هراس ننشینند و آتش اضطراب و هراس در دلهاشان شعله نکشد و التهاب، دل آنها را نگیرد؟
FZadkhor
حجم
۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد