«نمیتونی همهش از چیزهایی که میترسوننت فرار کنی.»
Book
«نباید بذاری مردم اینقدر تو رو عصبانی کنن. مامانم میگه اگه آدم بذاره دیگران عصبانیش کنن، اونها برنده شدهان.»
Book
باید با چیزهایی که ازشون میترسیم روبهرو بشیم وگرنه ما رو از پا درمیآرن.
Book
مامانم میگه اگه آدم بذاره دیگران عصبانیش کنن، اونها برنده شدهان.
Book
تا حالا بیشتر از این احساس سرزندگی نکردهام.
بلاتریکس لسترنج
وقتی به جهنم فکر میکند، تصور میکند شبیه زندگی شهری است؛ کلی آدم و آلودگی هوا و ترافیک سنگین.
sara22
همین قضیه باعث خجالت و ترس مردممان شد. کشیش براون آدم خیلی رکگویی بود. گفت هرکسی که ادعا کند ارواح را میبیند آدم باخدایی نیست و عموی من شیطان را به میان مردممان میکشاند. پس اسم دیگری روی الدورات گذاشتند و به او گفتند جادودرمانگر.
البته گردشگرها جور دیگری فکر میکردند. عمویم جاذبهٔ گردشگری بود. میخواستند او را ببینند و بپرسند آیا میتواند روح یکی از درگذشتگانشان، مثلاً مادر، پدر یا بهترین دوستشان، را ببیند یا نه.
هرماینی گرینجر