بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تلخی رهایی | طاقچه
کتاب تلخی رهایی اثر جواد کامور بخشایش

بریده‌هایی از کتاب تلخی رهایی

۳٫۹
(۷)
گاهی وقت‌ها هم دعایی که در دوران طلبگی یاد گرفته بودم زمزمه می‌کردم: «اللهم ارنی الحق حتی اتبعه و ارنی الباطل حتی اجتنبه...» یعنی خدایا حق را به من نشان بده تا من دنبال حق بروم و پیرو حق باشم و باطل را به من نشان بده تا از باطل دوری کنم.
neshat
تنها راه ممکن برای رهایی از اردوگاه، یعنی پیوستن به سازمان، را انتخاب کردم؛
کاربر ۶۷۴۳۲۶۴
مهدی ابریشمچی مدام می‌گفت: «ما هم‌وطن و هم‌زبانیم. دوست نداریم شماها را در این وضعیت فلاکت‌بار ببینیم. از شما برادران می‌خواهم سری به اردوگاه‌های ما بزنید و از نزدیک همه‌چیز را ببینید، اگر از محیط و حرف‌هایی که می‌زنیم خوشتان نیامد می‌توانید به کشور خودتان یا هر کشور اروپایی دیگر که دوست داشتید بروید.»
کاربر ۶۷۴۳۲۶۴
اعضای سازمان هر روز توی اردوگاه پرسه می‌زدند و از خوبی‌های اردوگاه‌های خودشان می‌گفتند. آن‌ها سعی می‌کردند سرنوشت ما را سرنوشتی کاملاً مبهم جلوه دهند و تنها راه نجات ما از اسارت را عضویت در سازمان و حضور آزمایشی در اردوگاه اشرف قلمداد کنند.
کاربر ۶۷۴۳۲۶۴
یک کاغذ و خودکار آوردند و گفتند: «اینجا بنویس که به آرمان‌های سازمان مجاهدین خیانت کرده‌ام.» البته کسانی که می‌دانستند هیچ راه بازگشتی نیست می‌نوشتند. من هم گفتم: «هرچه می‌خواهید بنویسید، من امضا می‌کنم.» متن نوشته این بود: «من به آرمان‌های سازمان مجاهدین خیانت کرده‌ام و طعمه سازمان اطلاعات ایران شده‌ام. علی بیگلری» نوشته را خواندم و سریع امضا کردم. حکمم اعدام بود، اما با یک درجه تخفیفِ رهبری سازمان، شد حبس ابد.
neshat
هر روز به مرحله سخت‌تری از بودنم در سازمان می‌رسیدم. بااینکه جوان بودم و نمی‌خواستم زیر بار بروم ولی فشار زیادی از لحاظ روانی رویم بود. داشتم زیر بار این فشار له می‌شدم. اسارت زیر دست نیروهای عراقی راحت‌تر از زندگی در سازمان بود. در سازمان همه هویتم را از من گرفته بودند. هر آنچه به آن تعلق داشتم، از دست داده بودم. حتی اعتقاداتم هم سست و ضعیف شده بود.
neshat

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد