بریدههایی از کتاب افکار مالیخولیایی در ما
۳٫۴
(۱۵)
آگاهی از ناکامل بودن همهچیز، بنیان سودازدگی است. سودازدهٔ ایستاده بر شکاف جاودانهٔ بین حالت ایدهآل امور و آنچه که در واقعیت هست، پذیرای زیباییها و نیکیهای کوچک است. گلها، جملهای لطیف در یک کتاب کودکانه، رفتار مهربانانه و غیرمنتظرهٔ یک غریبه، تابش نور خورشید روی دیواری قدیمی در هنگام غروب، میتواند آنها را خیلی عمیق تحتتأثیر قرار دهد.
احسان رضاپور
ما باید به بهای ادامهٔ زندگی، چیزی را که روزگاری داشتیم فراموش کنیم.
atosatvj
احساس بیکسی و تنهایی وقتی تمام میشود که دستکم کسی باشد که ما را بشنود و بتوانیم بهاو بگوییم رابطهٔ صمیمانه چهقدر گیجکننده و مرگ چهقدر ترسناک است، چه حسرتها در دل داریم، چه چیزهای بهظاهر کوچکی باعث اضطرابمان میشوند، گاهی چهقدر از خودمان متنفریم، گاهی چهقدر غمگینیم، چهقدر پشیمانی داریم، تا چه اندازه پریشان و ناآرامیم، رابطهمان با والدینمان چهقدر پیچیده است، چه پتانسیلهای ناشناختهای داریم، احساس میکنیم اعضای بدنمان عجیبوغریب هستند و اینکه چطور از نظر عاطفی همچنان نابالغیم
SaNaZ
زیباترین قطعاتی که بشر تابهحال برای ارتباط با دیگری تولید کرده عمدتاً کار افرادی بوده است که نتوانستهاند کسی را برای حرف زدن پیدا کنند.
mj94
ما دربارهٔ کارهایی که اخیراً انجام دادهایم داستانسرایی میکنیم و این داستانها تقریباً هیچچیز از واقعیتمان را آشکار نمیکنند. داستانسرایی میکنیم نه بهایندلیل که دروغگو هستیم، بلکه بهایندلیل که از شکاف بین آنچه از خودمان میدانیم و آنچه انتظار میرود که باشیم شرمندهایم.
|ݐ.الف
ما واقعاً نیاز نداریم عالم و آدم دوستمان داشته باشند. مجبور نیستیم همه را در کنار خود داشته باشیم. بگذاریم رابرت گرینهای این دنیا و جانشینهایشان در طول قرون و اعصار در روزنامهها، اتاقهای نشیمن و رسانههای اجتماعی بدترین و کثیفترین چیزها را بگویند و انجام دهند. تنها چیزی که آدم به آن نیاز دارد محبت چند دوست یا حتی فقط عشق یک فرد خاص است و آدم با همین میتواند زنده بماند.
منکسر
بحران نه اجازه میدهد زندگی کنیم و نه بمیریم و همینطور به درِ ذهن خودآگاهمان تقه میزد تا راهکاری برایش پیدا کنیم. غمگینیم چون بخشی از ما میداند که زمان رو به پایان است و هنوز نمیدانیم با بقیهٔ عمرمان باید چکار کنیم.
مریم عبادی
پیدا کردن آدمی که با او غذا بخوریم کار سختی نیست؛ همیشه کسی هست که بتوان با او دربارهٔ آبوهوا گپ زد، اما احساس ناخوشایند بیکسی در لحظهای که با کسی حرف میزنیم همچنان برقرار است. این حس زمانی بهپایان میرسد که رفیق و همنشینمان، وقتی درد و غممان را آشکار میکنیم، بتواند درکمان کند و همراهمان باشد.
احساس بیکسی و تنهایی وقتی تمام میشود که دستکم کسی باشد که ما را بشنود و بتوانیم بهاو بگوییم رابطهٔ صمیمانه چهقدر گیجکننده و مرگ چهقدر ترسناک است، چه حسرتها در دل داریم، چه چیزهای بهظاهر کوچکی باعث اضطرابمان میشوند، گاهی چهقدر از خودمان متنفریم، گاهی چهقدر غمگینیم،
lordartan
باید امکان بروز احساسات متناقض و خشم (گاهی عصبانیت بسیار شدید) هم میسر باشد، چون تنها پس از بروز این احساسات است که ابراز عشق واقعی ممکن میشود
|ݐ.الف
عشق به غریبه: توان این که دیگری را شبیه خود ببینیم و او را سزاوار رحمت و بخشش بدانیم.
|ݐ.الف
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان