همانطور که خواهیم دید، درواقع کسل شدن قابلیت مفیدی است. وقتی دچار این حالت میشویم، نباید بترسیم. چارهاش واکنش به هشداری است که دریافت میکنیم.
fateme.gha.l.r.y
ملال لحظاتی به سراغ ما میآید که نمیتوانیم راهی به جلو پیدا کنیم؛ آنگاه که میخواهیم کاری کنیم، اما تمایل نداریم کاری را انجام دهیم که اکنون در دسترسمان قرار دارد. میتوانیم اسمش را تنبلی یا بیمیلی بگذاریم. یا شاید برعکس، نوعی حس «بیتابی»، بیقراری برای کاری که مطمئن نیستیم بتواند رضایت ما را جلب کند
fateme.gha.l.r.y
درحالحاضر این را میگوییم که اجتناب از هیجانات، نداشتن آگاهی هیجانی و ناتوانی در یافتن معنا توانایی شناسایی فعالیتهای ارزشمند را در ما تضعیف میکنند و بهاینترتیب منجر به بروز ملال میشوند.
هـ.ن
احتمالاً بسیاری از ما تاکنون فکر میکردیم که ملال احساسی ناخوشایند است و باید از آن اجتناب کرد. اما تحقیقات اخیر بیانگر آن است که ملال، بیحوصلگی یا کسل شدن -هر نامی که بر آن بنهیم- مانند دیگر احساسات انسان، با هدفی انطباقی در ما شکل گرفته است. شاید اگر انسان از «بودن» خویش کسل نمیشد، هرگز مسیر «شدن» را طی نمیکرد. شاید اگر از دیو و دَد ملول نمیشدیم، در آرزوی یافتن انسان، چراغ به دست گِرد شهر نمیگشتیم.
بهنام
احتمالاً بسیاری از ما تاکنون فکر میکردیم که ملال احساسی ناخوشایند است و باید از آن اجتناب کرد. اما تحقیقات اخیر بیانگر آن است که ملال، بیحوصلگی یا کسل شدن -هر نامی که بر آن بنهیم- مانند دیگر احساسات انسان، با هدفی انطباقی در ما شکل گرفته است. شاید اگر انسان از «بودن» خویش کسل نمیشد، هرگز مسیر «شدن» را طی نمیکرد. شاید اگر از دیو و دَد ملول نمیشدیم، در آرزوی یافتن انسان، چراغ به دست گِرد شهر نمیگشتیم.
بهنام
میکنیم. قضیه این نیست که دربارهٔ چه موضوعی فکر میکنیم، بلکه مسئله چگونگی فکر کردن ماست.
sara.kh