۱. کمدی امریکایی (آقای اسمیت به واشنگتن میرود، ۱۹۳۶) ۲. فیلم بورلسک (فیلمهای برادرانمارکس) ۳. فیلمهای رقص و آواز (فیلمهای فرد آستر وجینجر راجرز و حماقتهای زیگفیلد) ۴. فیلم جنایی وگانگستری (صورت زخمی، من یک فراری از گروه زندانیانزنجیریام، خبرچین) ۵. درام روانشناختی و اجتماعی (خیابانپشتی، جزهبل) ۶. فیلمهای ترسناک یا فانتزی (دکتر جکیل وآقای هاید، مرد نامرئی، فرانکشتاین) ۷. فیلمهای وسترن (دلیجان آتش) در همین دوره، سینمای فرانسه بیگمان رتبه دومرا داشت.
Mohsen Panahi
سرشتِ عینی عکاسی، اعتباری به آن میبخشد که در دیگر شیوههای تصویرسازی دیده نمیشود. به رغم اعتراضهایی که شاید روحیه انتقادیمان بر انگیزد، ناگزیر میشویم وجودِ شیء بازتولید شده و در واقع «باز» ـ ارائه شده را که در زمان و مکان جلو چشممان قرار گرفته است، واقعی بدانیم. عکاسی به سبب همین انتقالِ واقعیت از شیء به بازتولید آن، از مزیتی خاص برخوردار است
Mohsen Panahi
اگر هنرهای تجسمی تحت روانکاوی قرار میگرفت، احتمالاً مشخص میشد که مومیایی کردن مردگان یکی از عوامل بنیادی پیدایش آنها بوده است. به این ترتیب آشکار میشود که نقاشی و پیکرسازی بر «عقده مومیایی شدن» (mummy complex) استوارند.
Mohsen Panahi