بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تصرف عدوانی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تصرف عدوانی

بریده‌هایی از کتاب تصرف عدوانی

نویسنده:لنا آندرشون
ویراستار:ناصر زراعتی
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۸از ۷۹ رأی
۳٫۸
(۷۹)
آن‌قدر از به چالش کشیدنِ قدرت، چونان سَبکِ زندگی، خوشش می‌آمد که حاضر نبود خشونت و ستمی را که زیرِ لَوای شورش به‌کار می‌بَرَند، محکوم کند.
سعیدا
وقتی نشانی واهی از محبوب می‌رسد و نه چیزی دیگر، تحمّلش دشوارتر است از این‌که هیچ‌چیز نرسد.
محمد
ما در جست‌وجوی عشقیم، برای این‌که می‌خواهیم کسی ما را ببیند.
SaNaZ
استر هیچ پاسخی دریافت نکرد؛ چه خود را قوی نشان می‌داد، چه ضعیف و پُر از شکستگی... در تمامِ طولِ هفته، نشانی از زنده‌بودن هوگو نرسید. استر احساسِ تنگی نَفَس می‌کرد و مُدام، قفسهٔ سینه‌اش فشرده می‌شد. هر شب، با اتوبوس تا خیابانِ هوگو می‌رفت. از پشتِ پنجره می‌دید که چراغ‌ها را روشن کرده‌اند و دارند کار می‌کنند. کسی که هفتهٔ گذشته کنارش مانده بود و بیدار شده بود و دو هفته پیش، ساعت‌ها با او صحبت کرده و خندیده بود... استر حالا ایستاده بود کنارِ خیابان و از دور نگاهش می‌کرد؛ مثلِ پیش از آن‌که همه‌چیز آغاز شود.
سورینام
عشق به کلمه نیاز دارد. مدّتی کوتاه می‌توان به حسِ بی‌کلام اعتماد کرد، امّا در درازمدّت، عشقِ بی‌کلام و کلامِ بی‌عشق دوام نخواهد آوَرد. عشق جانوری است گرسنه؛ خوراکش ارتباط، اطمینان‌دادن‌های پی‌درپی و چشم به چشمِ هم دوختن است. وقتی چشم‌ها به‌هم بسیار نزدیک می‌شوند، چشمِ هیچ‌کدامشان چیزِ دیگری نمی‌بیند.
سورینام
انقلاب با طرزِ کارِ مغزِ انسان ناسازگار است. یعنی با روشِ کارِ انسان ناسازگار است. انسان قادر نیست مطلق‌گرایی ذاتی انقلاب و شتابِ آن را تاب بیاورد. هرچه انسان انجام می‌دهد، مرحله به مرحله است. همهٔ بینشِ انسان‌ها، همهٔ اندیشه‌هایشان، همهٔ کارهایی که می‌کنند و هرچه می‌گویند، به‌شکلِ روند صورت می‌گیرد، به‌شکلِ لایه‌لایه‌هایی از تجربه... انسان خودِ زندگی واقعی را ـ بنابه تعریف ـ گام‌به‌گام زندگی می‌کند و این تکامل است که ذهن و آگاهی او را چنین ساخته است. ما در جست‌وجوی عشقیم، برای این‌که می‌خواهیم کسی ما را ببیند.»
سورینام
کسی‌که به اخلاقِ پیامدگرا باور دارد، موظف است دموکراسی را رَد کند اگر روشن شود دموکراسی پیامدهایی بدتر از دیکتاتوری دارد. برای چنین کسی، به‌جُز رفاهِ حداکثرِ بیش‌ترین افراد، در هیچ‌چیز ارزشِ ذاتی وجود ندارد. درحالی‌که برای فردِ معتقد به اخلاقِ حق‌بُنیاد، فقط ارزش‌هایند که باید سَمت و سوی اَعمال را تعیین کنند. آزادی و اختیارِ انسان، به‌خودی خود، ارزش دارند.
سورینام
تقلیدِ طبیعی‌بودن دشوارترین کارست. در طبیعی‌بودن، نوعی بی‌خیالی تقلیدنکردنی هست. ادا و اطوارهای زیادی به‌وضوح دیده می‌شوند و احمقانه به‌نظر می‌رسند، امّا تلاش برای سرپوش نهادن بر احساسات این مزیت را دارد که ناظر نمی‌تواند با اطمینان بداند که در ذهنت چه می‌گذرد. زندگی در مواقعِ حسّاس، نوعی جهت‌گیری است برمبنای شرم و افتخار. و هنگامی‌که اضطراب دست می‌دهد، از این‌که نشانه‌های قطعی به‌جا نگذاشته‌اید، احساسِ سبُکی می‌کنید. همیشه می‌توانید انکار کنید.
سورینام
امید را باید با گرسنگی کُشت تا حیوانِ میزبانش را گمراه و گیج نکند. امید را فقط به‌کمکِ بی‌رحمی روشن می‌توان کُشت. امید ستمگر است، چون دست و پا را می‌بندد و زنجیر می‌کند. وقتی انگلِ امید را از حیوانِ میزبان جدا می‌کنند، میزبان یا می‌میرد، یا آزاد می‌شود.
me
فکر می‌کرد شاید کارِ ابلهانه‌ای کرده که فقط با برانگیخته شدنِ احساساتش و بدونِ تعمق و عذابِ وجدان، رابطه‌ای معقول و بی‌عیب را تَرک کرده و خود را در این خلاء انداخته است. واقعیت این بود که همیشه از ملال و خستگی روحی بیزار بود. عذاب کشیدن را راحت‌تر تحمّل می‌کرد تا ملالت را...
me
وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساسِ راحتی می‌کند. برعکس، وقتی عشق بی‌پاسخ می‌مانَد، تن احساس می‌کند وَزنَش سه‌برابر شده است.
Parinaz
اندوه نمی‌تواند تا ابد شدید باقی بمانَد. آدم در آغاز، هر روز اندوهناک است. سپس شروع می‌کند به بازسازی خود...
niloufar.dh
وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساسِ راحتی می‌کند. برعکس، وقتی عشق بی‌پاسخ می‌مانَد، تن احساس می‌کند وَزنَش سه‌برابر شده است.
کاربر حسن ملائی شاعر
هر کس... به‌شکلِ غیرِقانونی، مالی را از تصرفِ دیگری بی‌رضایتِ او خارج یا به‌هر نحوِ دیگر آن را حیف و میل کند، به اتهامِ تصرفِ عُدوانی محاکمه خواهد شد... همچنین اگر کسی بی‌آن‌که مال را از تصرف خارج کند، در آن ایجادِ اختلال کند، با نصب یا شکستنِ قفل، یا به‌هر صورتِ دیگر، به‌شکلِ غیرِقانونی، به مِلکِ دیگری دست‌اندازی کند، یا به‌زور یا با تهدیدِ به‌کاربُردنِ زور، مانع از آن شود که صاحبِ حق از حقِ خود استفاده کند، به اتهام تصرفِ عُدوانی محاکمه خواهد شد. قانونِ مدنی سوئد، مادهٔ ۸، بندِ ۸
زهره عالی‌پور
او با همهٔ بدبینی، به‌نوعی خوشبین هم هست. خوشبین به این معنا که آرمانگرایان خوشبین‌اند و بدبین به آن معنا که مارکسیست‌ها بدبین‌اند.
سعیدا
در رابطهٔ نزدیک، آدم نمی‌خواهد دروغ بگوید. دروغ ـ دستِ‌کم در لحظه ـ صفاتِ انسانی را از بین می‌بَرَد. دروغ مثلِ زِره است. وقتی وسوسهٔ دروغ گفتن هست و انسان دروغ نمی‌گوید، مثلِ برهنه شدن است.
سعیدا
اگر آدم بتواند گفت‌وگویی را از ساعتِ یک تا ده ادامه دهد، نباید نگرانی‌ای به دل راه دهد. در این صورت، آینده روشن است.
سعیدا
بهترین راهِ یافتنِ دانش، چه در علم چه در هنر، این است که آدم خودش را مجبور کند چیزها را از نو ببیند، صورت‌ها را پس بزند و به بُن‌مایهٔ آن‌ها نگاه کند و هرگز آن‌ها و ظاهرِ آشکارشان را به‌منزلهٔ پدیده‌های بدیهی نپذیرید.
سعیدا
می‌گویند قطعِ رابطه همیشه سنگین است، امّا کسی که عاشقِ کسِ دیگری است، به‌طورِ واقعی غمگین نیست. آدم ممکن است احساسِ گناه کند و از تنگنای پیشِ رو بهراسد و در رنجِ آن‌کس که تَرک شده شریک باشد، امّا عاشقی تام و تمام است. حتی تمامیت‌خواه است. همهٔ کارها و فکرهای انسان را دربرمی‌گیرد. از این رو، نیروی ویرانگرِ آن پوشیده می‌مانَد.
سعیدا
کسی‌که جامعه و آسیب‌پذیری انسان را در این هستی بی‌رحم در هنرش نادیده می‌انگارد، شایسته نیست خود را هنرمند بنامد.
سعیدا

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۵۰%
تومان