بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جشن فراموشی‌ ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب جشن فراموشی‌ ها

بریده‌هایی از کتاب جشن فراموشی‌ ها

امتیاز:
۴.۰از ۴ رأی
۴٫۰
(۴)
هر کس که در این زمانه درویش‌تر است در جادهٔ عشق، از همه پیش‌تر است
Mehr
ترمیم دل شکسته کار عسل است چشمان تو را برای این می‌خواهم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
ای خواب! مکوب بر در پلک، بس است این منزل را اجاره دادیم به اشک
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
ای کنج لب تو خال هندوی سیاه چشمان تو زیر تیغ ابروی سیاه من بخت سیاه دارم و موی سپید تو بخت سپید داری و موی سیاه
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
آواره منم، غریب من، تنها من خسران‌زدهٔ آخرت و دنیا من ای حادثهٔ بزرگ! ای عشق! بیا در شهر نمانده هیچ کس الاّ من
ali hatami
ما را دم مرگ، آبرو باشد کاش با دوست مجال گفت‌وگو باشد کاش عمری به هوای دل خود زیسته‌ایم جان دادن ما برای او باشد کاش
Mehr
عمری به هوای دل خود زیسته‌ایم جان دادن ما برای او باشد کاش
سپهر
ای چاه! کجایی که اگر آه کشم از کوفه تل سوخته‌ای می‌ماند
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
این گفت که آمده به دنیا مولا آن گفت که می‌رود علی از دنیا پهلوی شکسته‌ای که دارد کعبه پهلوی شکسته‌ای که دارد زهرا
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
صبح است و ستاره، سفره‌ای گسترده‌ست ماه از دِهِ شب، نان سپید آورده‌ست خورشید دوباره بر سر دیوار است انگار کلید خانه را گم کرده‌ست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
یک سکهٔ بی رواج بودی ای ماه! این چادر شب بود که زیبایت کرد
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
یک عمر دلم شکسته خوانده‌ست نماز در مسجد بین راهی چشمانت
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
هرچیز شکست قیمتش نیز شکست جز دل که شکسته قیمتش بیشتر است
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گفتم: دیدار و گفت: وقتی دیگر گفتم: پیغام و گفت: از این هم بگذر گفتم: دلِ برده بازگردان، فرمود: در عشق خیانت از امانت بهتر!
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گفتم: همه جا میان ما دیوار است گفتی که هنوز بخت با ما یار است دیوار زیاد است ولی باکی نیست یک حرف فقط فاصله تا دیدار است
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گر سر برود، ز سر هوایت نرود تأثیر طلسم چشم‌هایت نرود فرشی ز دل شکسته انداخته‌ایم آهسته بیا شیشه به پایت نرود
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گیرم که به صبح دیگری هم برسیم آیا پس از آن صبح، شبی دیگر هست؟
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
ای سال! خوشی که مثل ما آدم‌ها دلشورهٔ مرگ نابهنگامت نیست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
امشب همه یاران قدیم آمده‌اند انصاف دهید، جای غم هم خالی‌ست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
بیزارم از این پوچی و بی‌معنایی از این همه دلبستگی دنیایی ای کاش دلم خوشه‌ای از گندم بود، در دست گرسنگان آفریقایی
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰

حجم

۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد