بریدههایی از کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات
۳٫۲
(۴۹)
بهوضوح به یاد دارم، آن زمان بهعنوان پزشک بیمارستان، کشیکم را میگذراندم و به آن مرد در آخرین غروب زندگیاش سر زدم. همینطور که داشتم از کنار تخت او میگذشتم با اشاره مرا صدا زد. بهسختی گفت صبح آن روز طی شیفت قبل پزشک دستیار قبل بهطور اتفاقی شنید که پروفسور جی. داشت دستور میداد که به بیمار در آخرین ساعات زندگیاش مورفین تزریق شود تا رنج قریبالوقوع مرگ دردآور برایش آسان شود. او ادامه داد ازآنجاییکه حالا با دلیل میداند که امشب به آن نقطه میرسد، از من خواست تا در آن لحظه و در همان ملاقات تزریق را انجام دهم تا پرستار شب مجبور نباشد فقط بهخاطر او مرا صدا زده و مزاحم خوابم شود. این مرد در آخرین ساعات زندگیاش همچنان سعی میکرد تا بهجای اینکه «مزاحم» دیگران شود زحمت کمتری به آنها بدهد!
1984
افراد دیندار از منظر معنای زندگی، به لحاظ «درک وجودی» خود را از دیگر افراد متمایز و متفاوت قلمداد میکنند. دینداران در مقایسه با افرادی که زندگی خود را صرفاً بهعنوان وظیفه میبینند، گامی فراتر نهادهاند. آنها علاوه بر آن وظیفه، مأموریتی را تجربه میکنند که مقدم بر وظیفهشان، به آنها حس یک نوع تکلیف را میدهد- موجودی الهی! بهبیاندیگر، افراد دیندار زندگی خود را بهسان رسالتی الهی تلقی میکنند.
بهطور خلاصه درباره پرسش «ارزش» زندگی چه میتوانیم بگوییم؟ دیدگاهی که خود را به ما مینمایاند شاید به مناسبترین حالت ممکن در سخنان هِبِل بیان شده که میگوید: «زندگی چیزی نیست؛ بلکه فرصتی برای انجام چیزی یا کاری است!»
1984
امروزه این اشتیاق شدید به مصرفگرایی که عاری از هرگونه معنای متعالیتر یا مقصود باطنی است به نگرش غالب در دنیا تبدیل شده است.
علاوهبر آن باید اشاره کنیم که نظام اقتصادی کنونی منجر به افول کرامت انسانی شده است. سیستمی که در چند دهه گذشته- پیش از آنکه فرانکل سخنرانیهای خود را ایراد کند- زنان و مردان شاغل را به «ابزار صرف» تنزل داده و آنها را به «وسایلی» برای کسب درآمد برای شخص دیگری فرو کاسته بود. فرانکل این امر را توهین به کرامت انسان میدانست و معتقد بود یک انسان هرگز نباید به ابزاری برای رسیدن به هدف تبدیل شود.
1984
ناتوانی در رنج کشیدن بهخودیخود نشانه بیماری است.
sh.tavakoli
اگر زندگی دارای معناست، پس رنج هم باید معنا داشته باشد.
sh.tavakoli
به تعبیر فرانکل سه روش اصلی برای تحقق معنا در زندگی افراد وجود دارد. نخست عملی همچون خلق یک اثر، خواه اثر هنری یا کاری عاشقانه؛ چیزی که پس از ما نیز باقی مانده و تأثیر آن دوام داشته باشد. دوم آنکه معنا میتواند در قدردانی و تحسین طبیعت، آثار هنری و یا بهطور ساده در عشق ورزیدن به مردم تجلی یابد. فرانکل به این جمله کییرکگارد استناد میکند که درِ خوشبختی همیشه رو به بیرون باز میشود. سومین راه تحقق معنا در زندگی در این نهفته است که فرد در رویارویی با محدودیتهای ناگزیر امکانات زندگیاش ازجمله مواجهه با مرگ خود و تحمل سرنوشت هولناکی همچون اردوگاههای کار اجباری، چگونه خود را سازگار میکند و از خود چه واکنشی نشان میدهد. بهطور خلاصه زندگی ما از کنشهای ما، عشق ورزیدن و رنج کشیدن معنا مییابد.
sh.tavakoli
«اگر من به فکر خودم نباشم، چه کسی به فکر من است؟ اگر من به فکر دیگران نباشم، چه هستم؟ و اگر اکنون نه، پس کِی؟»
sh.tavakoli
«خانمها و آقایان! حزب سوسیالیست ملی جنون نژادی را باب کرد، اما اگر نظر من را بخواهید تنها دو نژاد واقعی وجود دارد: نژاد مردمان شریف و نژاد مردم ناشریف و این شکاف نژادی در همه ملتها، احزاب و انواع گروهها وجود دارد. مردم شریف همیشه در اقلیت بودهاند و احتمالاً برای همیشه نیز در اقلیت باقی خواهند ماند. اما خطر در جای دیگری در کمین است. خطر آنجاست که دستگاه سیاسی همین مردم ناشریف را به سمت خط مقدم تشویق میکند و بهاینترتیب اجازه میدهد تا عنصری منفی کنترل ملت را به دست گیرد. خطر واقعی در اینجا نهفته است. از آغاز هیچ ملتی از این تهدید در امان نیست.
1984
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۲۳۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان