بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهارهزار هفته | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهارهزار هفته

بریده‌هایی از کتاب چهارهزار هفته

۳٫۱
(۸۴)
آنچه تحمل‌ناپذیرش می‌کند این است که به‌غلط باور کنیم درمانی برایش وجود دارد.
زینب خدابخش
برعکس، تعلل‌گر بد می‌بیند فلج شده است آن هم دقیقاً برای این‌که نمی‌تواند با محدودیت‌هایش روبه‌رو شود. برای او تعلل راهبردی برای انکارِ عاطفی است، راهی برای انکار استرس روانی ناشی از پذیرش کرانمندی خود.
me
چون اقتصاد توجه جوری طراحی شده که وسوسه‌انگیزترین چیز را ــ به‌جای صحیح‌ترین یا مفیدترین چیز ــ اولویت قرار دهد
بهرام
هرچه بیشتر کار کنید، کارهای بیشتری روی سرتان خراب می‌شود. هیچ آدمی در کل تاریخ بشر به «تعادل بین کار و زندگی»، با هر تعریفی که دارد، دست نیافته و شما نیز قطعاً با خواندن «شش کاری که افراد موفق قبل از هفت صبح انجام می‌دهند» به این تعادل نمی‌رسید.
بهرام
واژهٔ اصلی لاتین برای «تصمیم‌گرفتن» به معنای «بریدن» است، مانند بریدن فرصت‌های دیگر؛ واژه‌ای نزدیک به واژه‌های «قتل» و «خودکشی» از لحاظ ریشه‌شناسی)
me
یک بار کسی از من پرسید چقدر طول می‌کشد تا بتوانم اولین فنجان چای داغم را اول‌صبح بنوشم. خب، بگذارید ببینیم: زمستان‌ها آتش را روشن می‌کنم، زمین را جارو می‌زنم و بچه‌ها را بیدار می‌کنم... برای گاوها آب می‌برم، کمی یونجه به آن‌ها می‌دهم، به مرغ‌ها آب‌ودانه می‌دهم و برای اردک‌ها غذا می‌ریزم. گاهی در انجام‌دادن کارهای اسطبل اسب‌ها و رسیدگی به گربه‌ها به بچه‌ها کمک می‌کنم و بعد برمی‌گردم خانه. سپس کتری را روی آتش می‌گذارم. اگر همه‌چیز خوب پیش برود، شاید یک ساعت بعد از بیدارشدن بتوانم یک فنجان چای بنوشم. یک ساعت؟(۴۳) لازم نیست بحث کنیم که آیا سبک زندگی جدید و به‌عمد ناخوشایند کیسمات نوعی برتری ذاتی به سبک زندگی با سیستم گرمایش مرکزی، غذای آماده و رفت‌وآمد با وسایل نقلیه دارد یا نه (گرچه بشخصه تصور می‌کنم این‌طور است: به نظر می‌رسد روزهای او به همان معنای خوشایند و بی‌اضطراب، که ریچارد اسکاری توصیف می‌کرد، شلوغ است). تازه هر کسی هم این آزادی را ندارد که دقیقاً سبک زندگی او را پیش بگیرد. اما نکتهٔ اصلی این‌جا است که تصمیم او برای ایجاد چنین تغییری بنیادی ــ ایجاد رابطه‌ای عمیق با محیط پیرامونش ــ ناشی از این شناخت است که او هرگز نتوانسته با صرفه‌جویی در زمان و انجام‌دادن کارهای بیشتر زندگی پُرمعناتری بسازد
me
هرچه بیشتر عجله کنید، رسیدگی به وظایف (یا بچه‌هایی) که هیچ عجله‌ای برای حرکت ندارند پُراضطراب‌تر می‌شود
me
مامفورد می‌نویسد که با غالب‌شدن این طرزتفکر نوین، «ابدیت به‌تدریج از جایگاه معیار و نقطهٔ تمرکز کارهای انسان کنار رفت.»(۲۶) به‌جای ابدیت، دیکتاتوریِ ساعت، جدول زمانی و هشدار تقویم گوگل شروع شد؛ همان «اضطرار تهی از شادی» مریلین رابینسون و حس تشویش دائمی برای انجام‌دادن کار بیشتر. معلوم شد که مشکل اصلی غلبه بر زمان این است که سرآخر این زمان است که بر ما غلبه می‌کند.
ali_hosseini
هرچه بیشتر برای پُربازده‌بودن تلاش کنیم، این احساس «اشتباه‌بودن» بدتر و بدتر می‌شود و انگار فقط باعث می‌شود امورِ واقعاً مهم را بیشتر و بیشتر پشتِ گوش بیندازیم. هر روز تلاش می‌کنیم کارها را «از سر بگذرانیم» تا از دستشان «راحت» شویم و نتیجه‌اش این است که از لحاظ ذهنی در آینده زندگی می‌کنیم و منتظریم روزی در آینده بالأخره نوبت به انجام‌دادن کارهایی که واقعاً می‌خواهیم برسد و در این حین نگرانیم که نکند در سطح مطلوب نباشیم، نکند انگیزه یا قدرت کافی برای همگام‌شدن با سرعت کنونی زندگی نداشته باشیم.
Siavash Haji
سبک‌های نو از زندگی می‌روند. آن‌ها هرگز دست از چشم‌وهم‌چشمی برنمی‌دارند، چون هر گاه در خطر نزدیک‌شدن به برخی افراد قرار می‌گیرند، به‌سرعت افراد جدیدتر و بهتری را برای چشم‌وهم‌چشمی انتخاب می‌کنند. در نتیجه، بیشتر و بیشتر کار می‌کنند و چیزی نمی‌گذرد که سرشلوغی نماد تشخص می‌شود که راستش را بخواهید مسخره است: در تمام طول تاریخ، کلِ هدف پول‌داربودن این بود که مجبور نباشی آن‌قدر کار کنی. علاوه‌براین سرشلوغی پول‌دارها واگیردار است، چون یکی از مؤثرترین روش‌های پول درآوردن برای افراد بالادست کاهش هزینه‌ها و بهبود سطح کارایی در محیط کارخانه‌ها و شرکت‌هایشان است. این امر مساوی است با ناامنی بیشتر شغلی برای قشر فرودست که حالا مجبور است تنها برای زنده‌ماندن دوبرابر بیش‌ازپیش کار کند.
Siavash Haji
او تشخیص داده بود که بیشتر مردم هر روز چندین ساعت، به‌خصوص در شب، را هدر می‌دهند؛ به خودشان می‌گویند خسته‌اند اما به‌راحتی می‌توانند آستین‌هایشان را بالا بزنند و به کارهایی برسند که ادعا می‌کنند زمانی برای انجام‌دادنشان ندارند.
ساناز
«الآن» تنها چیزی است که داریم.
منم من
ارزش زمان نه‌فقط به مقدار و کمیت آن، بلکه به هماهنگی آن با افرادی است که دوستشان داریم.
منم من
زندگی فقط و فقط مجموعه‌ای از مشکلات حل‌نشدنی فوق‌العاده و شیرین است.
Farhan6750
این فقط نیت کار نیست که اهمیت دارد، بلکه تلاش ــ یعنی ناراحتی و زحمتش ــ مهم است
منم من
راحتی همه‌چیز را آسان می‌کند، اما بی‌توجه به این‌که آیا آسانی حقیقتاً در هر زمینه‌ای باارزش‌ترین است یا نه.
منم من
«ظرف صد سال آینده، به لطف رشد ثروت و پیشرفت فنّاوری، هیچ‌کس مجبور نخواهد بود بیش از پانزده ساعت در هفته کار کند و دغدغهٔ اصلی نحوهٔ پُرکردن آن‌همه اوقات فراغت بدون دیوانه‌شدن خواهد بود.»
روزی روزگاری
جاذبهٔ هزاران محصول و خدمت دیگر، از لوازم آشپزخانه گرفته تا بانکداری آنلاین، این است که به شما کمک می‌کند از زمانی که دارید نهایت بهره را ببرید. درواقع مشکل کارساز نبودن این ترفندها و محصولات نیست، مشکل کارسازبودن این‌ها است؛ برای این‌که باعث می‌شود کار بیشتری از پیش ببرید، به جلسات بیشتری برسید، بچه‌هایتان را به فعالیت‌های فوق‌برنامهٔ بیشتری ببرید، برای کارفرما سود بیشتری تولید کنید. اما درنهایت نتیجهٔ عکس دارد و فقط سبب می‌شود احساس کنید پُرمشغله‌تر، نگران‌تر و به‌نوعی خالی‌ترید
روزی روزگاری
هایدگر دفاعی دارد: زبان روزمره نگاه روزمرهٔ ما را بیان می‌کند
ChaD
به عبارت دیگر و مشترک با بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی که مایل نیستیم اعتراف کنیم، مطالعهٔ درست‌ودرمان همان‌قدر که وقت می‌گیرد وقت می‌گیرد.
hsn

حجم

۲۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۲۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰
۷۰%
تومان