بریدههایی از کتاب چهارهزار هفته
۳٫۱
(۸۴)
اگر به این بینش برسیم که انسان محدودیتهایی دارد که هرگز تسلطی بر آنها نخواهد داشت، به حس رهایی و رستگاری متواضعانهای میرسیم.
محمد
«اما در یک سن خاص، بالأخره ناگهان بر ما آشکار میشود که هیچکس واقعاً اهمیتی نمیدهد که ما با زندگی خود چه میکنیم. این برای آن دسته از آدمهایی که طور دیگر زندگی کردهاند و از زندگی خود دوری کردهاند از همه بیشتر شوکهکننده و آزاردهنده است: هیچکس برایش مهم نیست بهجز خودمان.»
صابر
«ما جمع تمام لحظات زندگیمان هستیم. هرچه هستیم در این لحظات است: نه میتوانیم از آن فرار کنیم نه کتمانش کنیم.»
nazanin
اگر فقط روی مقصدی که میخواهید روزی در آینده به آن برسید تمرکز کنید، هرگز نمیتوانید از آن تجربیات لذت ببرید
nazanin
پادزهر اثرگذار در استرس ممکن است درک همین امر باشد که نیاز به اطمینان از آینده هرگز در وجود شما ارضا نخواهد شد، فرقی هم نمیکند چقدر برنامهریزی کنید یا وسواس به خرج دهید
nazanin
تقلا برای کنترل آینده نمونهٔ بارز خودداری ما از پذیرش محدودیتهای درونیمان دربارهٔ زمان است، چون این جنگی است که ما پیروزش نخواهیم بود. هیچوقت دربارهٔ آینده مطمئن نخواهیم بود
nazanin
آینده جذابتر از حال است، چون میتوانید در تمام رؤیاهایتان دربارهٔ آن زیادهروی کنید، حتی اگر رؤیاها همدیگر را نقض کنند
nazanin
بهرهوری این است که در جهان ایدئال، تنها شخص تصمیمگیرنده دربارهٔ زمانتان خودِ شمایید: خودتان زمان خود را تنظیم میکنید، هر کجا دوست داشته باشید کار میکنید، هر زمان دلتان خواست به سفر میروید و کلاً به هیچکس پاسخگو نیستید. اما اینجا مسئلهای پیش میآید: این درجهٔ کنترل روی اوضاع هزینهای دارد که درنهایت ارزش پرداختن ندارد.
me
همین جا تمام دوستانم را که فکر کردند خیلی بامزه است اشاره کنند کتابی دربارهٔ محدودیت زمان اینقدر زمان ببرد میبخشم
بهرام
ساعت کاری بیشتر (و خرجکردن هر نوع درآمد اضافی برای خرید کالاهای مصرفیِ بیشتر) از ما چرخدندههای بهتری در دستگاه اقتصاد میسازد. اما هیچ آرامش ذهنیای برای ما به ارمغان نمیآورد و باعث نمیشود زمان بیشتری از عمر محدود خود را با افراد و اشیایی که برایمان عزیزند بگذرانیم.
بهرام
اگر هشتاد سال عمر کنید، فقط حدود چهارهزار هفته زندگی خواهید کرد.
بهرام
نمیخواهیم بپذیریم که ممکن است هیچوقت در راضیکردن والدین خود یا تغییرات درونی موفق نشویم و بیشک نمیخواهیم بیمار شویم و از دنیا برویم. جزئیات در هر فردی متفاوت است، اما ذات قضیه یکی است. همه از این حقیقت فرار میکنیم: این زندگی با تمام نقصها و ایرادهایش، کوتاهی بیشازحدش، تأثیر اندک ما در نحوهٔ وقوعش تنها فرصت ما برای زندگی است. به جایش، در ذهن خود با این موضوع میجنگیم تا به قول بروس تیفت رواندرمانگر «مجبور نباشیم خودآگاهانه این حس خفقان، حبس، ناتوانی و گیرافتادن در واقعیت را احساس کنیم.»(۲۷) این تقلا در برابر محدودیتهای واقعیت چیزی است که برخی از رواندرمانگرهای قدیم آن را رواننژندی مینامند. این تقلا شکلهای مختلفی به خود میگیرد: از اعتیاد به کار و تعهدهراسی گرفته تا هموابستگی و شرم مزمن.
me
شاید مشکل شما سرشلوغی زیاد نیست، بلکه سرشلوغی خیلی کم، داشتن کار حوصلهسربر یا اساساً بیکاری است.
.
مؤثرترین راه ریشهکنکردن حواسپرتی فقط دستبرداشتن از انتظارات بیجا است: بپذیریم که این ناخوشایندی حسی است که همهٔ انسانهای کرانمند هنگام انجامدادن کارهای مهم و ضروری، که مجبورمان میکنند با محدودیتهایمان در زندگی روبهرو شویم، احساس میکنند.
منم من
انسان هدفمحور، چون هیچوقت مجبور نیست معناداربودن اقداماتش در لحظهٔ اکنون را «وصول کند»، میتواند خود را به چشم خدای قدرتمندی ببیند که قدرتش تا بینهایت در آینده اثرگذار خواهد بود؛ طوری احساس میکند که انگار واقعاً ارباب زمانش است. اما بهایی که میپردازد بسیار گزاف است. او هرگز نمیتواند در لحظه عاشق گربهاش باشد و هرگز نمیتواند از خوردن مربا لذت ببرد. هرقدر تلاش کند هرچه بیشتر از زمانش استفاده کند، بیشتر از لذتهای زندگی جا میماند.
saghar
آدمها به الاغهایی میمانند که دنبال هویجی میروند که جلوی صورتشان به چوبی بسته شده که به افسار خودشان وصل است. میدوند و میدوند. آنها هرگز اینجا نیستند. آنها هرگز به مقصد هم نمیرسند. آنها هیچوقت زندگی نمیکنند.
saghar
اگر هشتاد سال عمر کنید، فقط حدود چهارهزار هفته زندگی خواهید کرد.
آرین
«جوهر زمان چیزی جز اضطرار تهی از شادی نیست.»
Hossein Zoki Nezhad
«جوهر زمان چیزی جز اضطرار تهی از شادی نیست.» بسیاری از ما عمرمان را صرف «آمادهسازی خود و فرزندانمان میکنیم تا ابزاری برای رسیدن به اهدافی باورناپذیرباشیم که هیچجوره متعلق به ما نیستند.»(۱۵) تقلای ما برای حفظ تسلط بر همهچیز ممکن است به نفع یک کسی باشد؛ ساعت کاری بیشتر (و خرجکردن هر نوع درآمد اضافی برای خرید کالاهای مصرفیِ بیشتر) از ما چرخدندههای بهتری در دستگاه اقتصاد میسازد. اما هیچ آرامش ذهنیای برای ما به ارمغان نمیآورد و باعث نمیشود زمان بیشتری از عمر محدود خود را با افراد و اشیایی که برایمان عزیزند بگذرانیم.
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
«جوهر زمان چیزی جز اضطرار تهی از شادی نیست.»
Ali Esmaeili
حجم
۲۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان