بریدههایی از کتاب چهارهزار هفته
۳٫۱
(۸۴)
فقدان بخشی از زندگی است. همین است که هست؛ و چقدر آرامشبخش است که این را با تمام وجود بپذیریم.
محمد
برگسن مینویسد: «پس ایدهٔ آینده همراه با بینهایت فرصت و احتمالاتْ امیدبخشتر از خودِ آینده است و بهخاطر همین برای ما امید بهتر از مالکیت و رؤیا بهتر از واقعیت است.»(۶۸)
محمد
«هیچ کاری نکردن» به این معناست که به خود یاد بدهید در برابر میل به دستکاری تجربهتان یا مداخله در زندگی آدمها و موجودات دنیای اطرافتان مقاومت کنید. اجازه دهید همهچیز همانطور که هست بماند.
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
میتوانید، بهجای انتخاب نگرانی (امید به اینکه رویداد معینی اتفاق بیفتد و ترس از اینکه اتفاق نیفتد) کنجکاوی را انتخاب کنید (فکرکردن به اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد).
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
تولید و ثروت زمانی معنا دارد که باعث لذت و خوشی در زندگی فرد شود.
marjan
معمولاً همین دردسرسازبودنِ زندگی است که آن را تحملپذیر و به روابط ضروری برای سلامت جسمی و روانی و اجتماعی کمک میکند.
محمد
هرچه کارآمدتر شوید، به قول کارشناس مدیریت جیم بنسون، بیشتر «منبع نامحدودی برای انتظارات مردم» میشوید. (۴۰)
محمد
از بینشهای اصلی مذهب باستانی چینی تائوئیسم است. تائو ته چینگ پُر از تصاویر نرمی و انعطاف است: (به خواننده بارها و بارها گفته میشود) انسان عاقل مانند درختی است که، بهجای شکستن در برابر باد، خم میشود یا مانند آب موانع را دور میزند و از دورشان جاری میشود. این استعارهها نشاندهندهٔ این است که همهچیز همانگونه است که هست، مهم نیست چقدر دوست داشتید جور دیگری بودند. تنها امید شما برای داشتن کوچکترین تأثیری در دنیای پیرامونتان این است که با این حقیقت کنار بیایید، نه اینکه در برابرش بایستید.
کاربر ۲۷۷۵۱۱۸
به قول تی. اس. الیوت، «حواس ما بهخاطر حواسپرتیها از حواسپرتیها پرت میشود.»
کاربر ۲۷۷۵۱۱۸
چگونه از تنها عمری که داریم استفاده کنیم تا احساس کنیم حقیقتاً زندگی معنادار و باارزشی داریم؟
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
استراحتکردن صرفاً برای استراحتکردن ــ لذتبردن از اوقات فراغت فقط برای لذت ــ مستلزم این است که ابتدا بپذیریم زندگی همینی است که هست: اینکه روزهای شما به سمت آیندهای ایدئال و خوش پیش نمیرود و نگاهکردن به آنها با چنین گمانی عملاً به معنای بیارزشکردن همان چهارهزار هفته است.
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
والاترین هدف انسانی شبیه خداشدن نبود، بلکه کاملاً انسانبودن بود.
محمد
هرچه بیشتر عجله کنید، رسیدگی به وظایف (یا بچههایی) که هیچ عجلهای برای حرکت ندارند پُراضطرابتر میشود؛ هرچه بیشتر برای آینده برنامهریزی کنید، بابت عدمقطعیتهای باقیمانده که همیشه وجود خواهند داشت مضطربتر میشوید؛ هرچه بیشتر بر زمان خود مسلط شوید، تنهاتر میشوید. تمام اینها نشاندهندهٔ چیزی به نام تناقض محدودیت است که در همهچیز جاری است: هرچه زمان خود را با هدف رسیدن به حس کنترل و آزادی از محدودیتها بیشتر مدیریت کنید، پُرتنشتر، تهیتر و ناامیدتر خواهید شد.
محمد
فرهنگِ راحتی ما را وسوسه میکند که تصور کنیم میتوان تنها با حذف کارهای خستهکننده برای کارهای مهم زمان پیدا کرد. اما این دروغی بیش نیست. در واقعیت، باید چند چیز را انتخاب کنید، بقیه را قربانی کنید و با حس گریزناپذیرِ از دستدادن کنار بیایید.
کاربر ۲۰۲۷۲۲۵
حواسپرتیها فقط جاهاییاند که برای جستوجوی آرامش از مقابله با محدودیتها به آنها پناه میبریم.
marjan
بهجای اینکه به کار مداوم به چشم زحمت و مسئولیت روی دوش نگاه کنند، آن را نوعی سبک زندگی پُرجنبوجوش در نظر میگیرند
fatemeh iranmanesh
«اگر در زمان حال هر هفته بخشی از زمان را به خود اختصاص ندهید، در آینده هیچ زمانی بهصورت جادویی برای اوقات فراغت و داشتن زمان آزاد پیدا نخواهید کرد.»
marjan
وقتی دارید تلاش میکنید بر زمان چیره شوید، هیچ چیزی آزاردهندهتر از کار یا تأخیری نیست که ناخواسته به شما تحمیل شده باشد
marjan
«وارد سرزمینی میشویم که همهچیز کافی است، جایی که سعی نداریم خلئی را در خودمان یا دنیا پُر کنیم.»
کاربر ۶۵۱۵۲
بسیاری اوقات تأثیر راحتی فقط این نیست که فعالیت معینی کمکم بیارزش میشود، بلکه این است که ما به نفع کارهای راحتتر کلاً از بعضی فعالیتهای باارزش دست میکشیم.
nazanin
حجم
۲۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان