بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نه مرد نه جانور | طاقچه
تصویر جلد کتاب نه مرد نه جانور

بریده‌هایی از کتاب نه مرد نه جانور

انتشارات:نشر سیتا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
یکی از جنبه‌های ستم به حیوانات این است که همهٔ ما به آسانی از ستمگری به تمام آنها سود می‌بریم، در حالی که مقاومت در برابر آن ستم دشوارترست.
الناز باقرزادگان
است. یکی از جنبه‌های ستم به حیوانات این است که همهٔ ما به آسانی از ستمگری به تمام آنها سود می‌بریم، در حالی که مقاومت در برابر آن ستم دشوارترست.
الناز باقرزادگان
حالا با کنش‌گرایی حقوق حیوانات ستون‌های پدرسالاری را تهدید می‌کنم، و در حمایت از قربانیان ناانسان این سیستم به پا می‌خیزم.
سپیده
من وگن شدم چون در مورد ابزار تجاوز در صنعت لبنی آگاه شدم، و چون خود مورد تجاوز واقع شده‌ام، فهمیدم نمی‌توانم به حمایت از بهره‌کشی جنسی از دیگر مادینه‌ها ادامه بدهم.
سپیده
عجوزهٔ خبیث، کج‌خلق درون‌ام می‌پرسد، چه کسی در مورد چیستی «منطق سالم» تصمیم گرفت؟ چرا برای لطافت، مثل زن‌صفتی، بار معنایی منفی در نظر گرفته می‌شود؟
سپیده
بیایید آنچه اسپینوزا گفت را به‌خاطر بیاوریم:» اعتراض به کشتن حیوانات ′بر مبنای خرافاتی تهی و لطافت زنانه شکل گرفته، نه منطق سالم.′»
سپیده
کشته شدن حیوانات توسط کتک‌زنندگان. شاید، همچنان که برخی فمینیست‌ها بحث می‌کنند، تجربهٔ زنان از بهره‌کشی ما را برای درک آنچه حیوانات تجربه می‌کنند آماده سازد
سپیده
دفاع از حیوانات و فمینیسم، از جمله فمینیسم زیست‌محیطی یا اکوفمینیسم، را (به‌جای بهم پیوسته) اغلب مستقل از هم و حتی در تعارض با یکدیگر می‌بینند. همچنان که دیده‌ایم، فمینیسم در مورد گنجاندن نگرانی‌های جنبش دفاع از حیوانات در کنش‌گرایی و نظریهٔ خود شفافیت نداشته است
سپیده
فمینیست‌های سوسیالیست جنازه‌خواری را با اشکال کاپیتالیستی تولید و ماهیت تبعیض طبقاتی مصرف جنازه مرتبط دانستند؛ فمینیست‌های معنوی بر همبستگی پرستش ایزدبانو، باور به مادرسالاری، هماهنگی با طبیعت و مهربانی نسبت به حیوانات تاکید کردند؛ فمینیست‌های رادیکال ستم به زنان را با ستم به حیوانات همبسته دانستند، و برخی موضع فمینیست‌های طبیعت را اتخاذ کردند که برای طبیعت زنان ارزش قائل می‌شود و طبع زنان را نسبت به حیوانات حساس‌تر می‌بیند.
سپیده
بیشتر کارگرانی که حیوانات مرده را برای مصرف تولید می‌کنند خودخواسته این شغل را انتخاب نکرده‌اند
سپیده
نود و پنج درصد کارگران صنعت طیور زنان سیاهی هستند که با سندروم تونل کارپال و دیگر اختلالات ناشی از حرکت مکرر و استرس مواجه‌اند. ملقب به «تفنگچی‌های ریه»، باید در هر ساعت دل و رودهٔ پنج هزار مرغ را از حفرهٔ شکمی درآورده و ریه‌های مرغ‌های تازه سلاخی شده را بیرون بکشند.
سپیده
وقتی یک تبلیغ ادعا می‌کند «گوشت» «غذای واقعی برای مردم واقعی» است پیامدها مشهود هستند. ما می‌خواهیم مشمول بشویم؛ می‌خواهیم مردم واقعی باشیم؛ و به این ترتیب جذب دیدگاه حاکم می‌شویم. مقاومت در برابر خوردن حیوانات سبب می‌شود شخص از «ما» ی ساخته شده به لحاظ فرهنگی خلع شده، تفاوت‌اش را اعلام کند. اگر من «گوشت» را غذای واقعی نمی‌بینم پس آدم واقعی نیستم. در اینجا، مضمون این است «اگر من واقعی نیستم، مرد نیستم.»
سپیده
«الان می‌توانستم به تو بگویم که گیاه‌خوارم، ولی بگذار همین جا تمام‌اش کنیم. سراغ دلایل نمی‌روم. اگر تو آنها را نفهمی چیز زیادی برای گفتن برایم باقی نمی‌ماند؛ و اگر بفهمی لازم نیست چیزی بگویم.»
سپیده
از دید جنازه‌خواران گیاه‌خواران مثل خشکه مقدس‌ها هستند، برای لذت دیگران قانون وضع می‌کنند؛ از دید گیاه‌خواران حیوان‌خواران در برابر آگاهی مقاومت می‌کنند، در فانتزی‌هایی مربوط به منشأ گوشت غرق شده‌اند. جنازه‌خواران ساختار فرهنگی دامپروری را در کل بی‌آزار، دوستانه، مبتنی بر خانواده می‌دانند. گیاه‌خواران منظرهٔ دیگری می‌بینند: در تملک صنایع، خشن و شبه کارخانه
سپیده
از قرار معلوم حتی خداناباوران بر این باورند که از حق خدادادی برای خوردن حیوانات برخوردارند. ولی من در مقام متخصص خداشناسی فمینیست تأمل می‌کنم و می‌گویم «خدای چه کسی؟»
سپیده
حیواناتی که اسم و بدن دارند از حیوان بودن ساقط می‌شوند تا گوشت بتواند وجود داشته باشد. اگر حیوانات زنده باشند نمی‌توانند گوشت باشند. به این ترتیب بدن مرده جایگزین حیوان زنده می‌شود و حیوانات به مرجع‌های غایب بدل می‌شوند.
سپیده
دفاع فمینیست‌ها از حیوانات با این هدف صورت می‌گیرد که انسانیت جهت‌گیری جریان‌مردانهٔ اروپایی-آمریکایی‌اش را دور بیندازد، میل شدیدش برای تشخیص برخی تفاوت‌های «بنیادین» بین ما و دیگر حیوانات را دور بیندازد، سلسله‌مراتب عمودی انسان بالاتر از حیوانات را رد کند.
سپیده
اکوفمینیست‌ها با بحث رابطه‌ای و پیشرفت دادن سنت اهمیت قائل شدن در اخلاقیات حیوانات، ساختار ذات‌گرا کنندهٔ جداسازی مردان - در مقام منطقی- از زنان - در مقام احساساتی- را به چالش می‌کشیدند، نه این که آن را بپذیرند
سپیده
یک روز وقتی داشتیم از آزادی و عدالت برای همه حرف می‌زدیم، نشستیم استیک بخوریم. در حالی که اولین گاز را می‌زدم با خودم فکر کردم، دارم بدبختی می‌خورم. و آن را تف کردم و بیرون انداختم. -آلیس واکر، «من بلو هستم؟» ۱۹۸۶
سپیده

حجم

۹۰۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۴۶ صفحه

حجم

۹۰۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۴۶ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد