بریده‌هایی از کتاب ذهن های آشفته

«وظیفه پلیس در حکومت استبدادی کشف جنایات نیست، بلکه وظیفه دارد وقتی دولت تصمیم می‌گیرد گروه خاصی از مردم را دستگیر کند، آماده باشد.» هانا آرنت

«دیکتاتوری از نظر اخلاقی نادرست است؛ زیرا شهروندان را برخلاف میل باطنی آن‌ها و اعتقادات اخلاقی‌شان، به همکاری با شر محکوم می‌کند. در این حالت، شهروندان حتی با سکوتشان هم در رفتارهای مجرمانه دیکتاتور شریک می‌شوند. دیکتاتوری، باعث می‌شود که بروز رفتار مسئولانه از سوی شهروندان به‌مثابه اقدام به خودکشی از طرف آن‌ها باشد.» (۳۵). کارل پوپر

ظالمانی مانند هیتلر، استالین و مائو را نباید صرفاً به‌عنوان شخصیت‌های تاریخی در نظر گرفت، بلکه باید این‌گونه تصور کنیم که هم‌اکنون شخصیت‌های خطرناک مشابه آن‌ها نیز در روزگار ما زندگی می‌کنند و به ما نزدیک هستند.

وقتی کتاب‌های تاریخ در نسل‌های آینده نوشته می‌شوند، مورخان باید مکث کنند و بگویند: «مردم بزرگی زندگی می‌کردند، مردمی سیاه‌پوست که معنا و منزلت جدیدی به رگ‌های تمدن تزریق کردند.» مارتین لوتر کینگ

«مشکل پیش روی ما این است که چگونه می‌توان از بزرگ‌ترین مانع تمدن یعنی تمایل اساسی انسان‌ها به پرخاشگری نسبت به یکدیگر خلاص شد.» زیگموند فروید

«جنبش‌های توده‌ای می‌توانند بدون اعتقاد به خدا به پا خواسته و گسترش یابند، اما بدون اعتقاد به شیطان هرگز.» اریک هوفر

این کتاب گزارشی عالی از چگونگی مشهود بودن خودشیفتگی بدخیم در زندگی دیکتاتورهای بزرگ است و شرایطی که منجر به بروز ویژگی‌های خطرناک این افراد می‌شود را توضیح می‌دهد. کتاب «ذهن‌های آشفته» به‌عنوان هشداری واضح عمل می‌کند که ظالمانی مانند هیتلر، استالین و مائو را نباید صرفاً به‌عنوان شخصیت‌های تاریخی در نظر گرفت، بلکه باید این‌گونه تصور کنیم که هم‌اکنون شخصیت‌های خطرناک مشابه آن‌ها نیز در روزگار ما زندگی می‌کنند و به ما نزدیک هستند.

«جنبش و نهضت علیه جنگ درست است. برای موفقیتش دعا می‌کنم اما نمی‌توانم از این ترس آزاردهنده جلوگیری کنم که اگر آن نهضت به ریشه همه بدی‌ها (طمع انسان) رسیدگی نکند، شکست خواهد خورد.» گاندی

«دموکراسی فقط حق رأی نیست، حق زندگی با کرامت است.» نائومی کلاین

«نه دیکتاتوریِ ایدئولوژیک و نه دیکتاتوریِ سرمایه‌داری که در ظاهر معتقد به دموکراسی هستند، هیچ‌کدام برای سازمان‌دهی جامعه مناسب نیستند.» ریچارد سوئیفت