بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) | صفحه ۷۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

۴٫۰
(۱۷۸۵)
زندگی، مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کُنی و به تباهی‌اش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
آبیِ آسمونی
آدم خودخواه، آدم درمانده‌ی مفلوکِ توسری‌خور بدبخت سیه‌روزی‌ست که تن به هر جور نوکری می‌دهد به این دلیل که فقط خودش را می‌خواهد و هیچ چیز توی دنیا به اندازه‌ی وجود خودش و زنده‌ماندن خودش برایش اهمیّت ندارد. به این ترتیب، شرف هم برایش اهمیّت ندارد، اخلاق هم برایش اهمیّت ندارد، سلامت روح هم برایش اهمیّت ندارد، خانواده و دوست و میهن و ملّت و مردم هم برایش اهمیّتی ندارند.
علیرضا
در همان شب‌های عظیم صحرا بود که دانستم ایران را سخت و بی‌حساب دوست داشتن، محکومیّت من است؛ همه جای ایران و همیشه‌ی ایران را. مثل بچّه‌ها خاک را در چنگ گرفتن و بر سکّه‌ی گمشده‌یی در توده‌ی بزرگ خاک گریستن.
گویا *-*
صوت، روان جاری صحراست، صدا، روح آزادی.
گویا *-*
این، قلب صحراست که می‌زند.
گویا *-*
صدا، پرده‌های حریر شب را پس می‌زند
گویا *-*
این سکوت، مثل یک روانداز سنگین در شب گرم، نفست را می‌بندد.
گویا *-*
ما، بدونِ زنانِ خوب، مردان کوچکیم…
گویا *-*
ما، بدونِ زنانِ خوب، مردان کوچکیم…
گویا *-*
برای بچّه‌ها کارکردن، به دنیای آینده رفتن است. در خدمت کودکان بودن، در خدمت اجزاءِ سالم جمیع مذاهب و مکتب‌های اجتماعی و سیاسی بودن است.
mss
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخه‌ات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخه‌ات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ می‌دانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همه‌ی دکترها __ حتّی بی‌استعدادترین‌شان __ به فکر معالجه‌ی جدّی مریض‌هایشان می‌افتند؟ یعنی قضیّه‌ی طب و معالجه به کلّی شکل دیگری پیدا می‌کند؟
ziba
کسی که نجابت را دکّان می‌کند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد.
سعید
«قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذرّه‌یی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه‌یی از محبّت نشاندی، خرمن‌ها بر خواهی داشت…»
سعید
او ایمان دارد که جهان، حتّی یک روز قبل از انهدام، به کمال خود، به اوج خود و به شکوه رؤیایی خود خواهد رسید؛ و همه‌ی رنج‌ها به همین یک روز کوتاه می‌ارزد…
سعید
من همیشه فکر می‌کنم اگر آیندگان بخواهند تاریخ طبابت زمان حال ما را بنویسند، چه چیز حیرت‌انگیزی از آب در می‌آید. طبابت در این مملکت یکی از حیرت‌انگیزترین پدیده‌های تاریخ بشر است. می‌پرسد: «شغل ایشان چیست؟» جواب می‌دهد: «دکتر است، دکتر.» می‌گوید: «خوب… پس الحمدلله درآمد خیلی خوبی دارد.» چیزی که مطرح نمی‌شود این است که: «پس زندگی‌اش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده…» و امثال این حرف‌های مسخره‌ی احمقانه‌ی قدیمی.
کاربر ۳۴۱۳۱۳۹
از هیچ، به قدرِ‌هیچ باید خواست، نه بیشتر…
کاربر ۹۷۲۲۹۵
به گمان من مدرسه‌یی که با پول دزدی بنا شود، حقّ‌السّکوتی است که دزد به جامعه‌اش می‌دهد
حمید
به گمان من مدرسه‌یی که با پول دزدی بنا شود،
حمید
امّا… آدم کلّه‌شقِّ مغرور، آدمی‌ست که به خاطر هدفی، ایمانی، اعتقادی، باوری… حاضر است به راحتی تمام زندگی و «خود» ش را فدا کند. بنابراین، یک آدم مغرور و یک آدم خودخواه هیچ وجه تشابهی با هم ندارند، و حتّی در تضاد با هم و در مقابل هم هستند. فقط یک مسأله هست، و آن اینکه آدمهای خودخواه __ به دلیل ذلیل‌بودن بیش از حد و آگاهی بر این ذلّت __ معمولاً رسمشان است که آدم‌های مغرور و کلّه‌شق را خودخواه معرفی کنند تا از این رهگذر، به خودشان اهمیّت و اعتباری بخشیده باشند
zimo
آدم خودخواه، آدم درمانده‌ی مفلوکِ توسری‌خور بدبخت سیه‌روزی‌ست که تن به هر جور نوکری می‌دهد به این دلیل که فقط خودش را می‌خواهد و هیچ چیز توی دنیا به اندازه‌ی وجود خودش و زنده‌ماندن خودش برایش اهمیّت ندارد. به این ترتیب، شرف هم برایش اهمیّت ندارد، اخلاق هم برایش اهمیّت ندارد، سلامت روح هم برایش اهمیّت ندارد، خانواده و دوست و میهن و ملّت و مردم هم برایش اهمیّتی ندارند. پای شما را هزار بار می‌بوسد، به این دلیل که می‌ترسد مبادا به «خود» او صدمه‌یی بزنید. (در جایی بحث مفصّلی درباره‌ی تفاوت‌های بین دو واژه‌ی «غرور» و «خودخواهی» کرده‌ام و به همین دلیل حالا کوتاه می‌آیم.)
zimo

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان