بریدههایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)
۴٫۰
(۱۷۸۵)
اگر، در روزگاری که شبهروشنفکران، ناامیدی را دکّان کردهاند و وسیلهی کسب، امید چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید، ابنمشغله کتباً اقرار میکند که «به بلاهت امید آراسته است.»
❤ محمد حسین ❤
«حال» را میشود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در میآورد. بهشت، وعدهی کاملی نیست.
نیلوفر
کسی که نجابت را دکّان میکند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد.
sherhan
کسی که نجابت را دکّان میکند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد.
sherhan
شکّی نیست که بسیاری از ما، آدمهای ضعیفی هستیم؛ فقط باید با تمام وجود و صمیمیّتمان قدرت را دوست داشته باشیم تا بتوانیم به آن نزدیک بشویم.
sherhan
«حال» را میشود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در میآورد.
s
گفت: «نمیترسی از اینکه جنجال راه بیندازند و مثلاً بایکوتت کنند؟»
گفتم: «ابدا. من، در صورتیکه راهم را درست بروم از قضاوت هیچکس نمیترسم، بهخصوص قضاوت روشنفکران بدل که دلشان لک زده برای سقوط دیگران و چهار چشمی میپایند تا بهانهیی و مستمسکی پیدا کنند و آبروریزی راه بیندازند. آنها، دو جور آدم، راضیشان میکنند: آنان که شهید میشوند و آنها که سقوط میکنند، و اگر نتوانند دیگران را در یکی از این دو قالب جای بدهند، ناگزیرند که به کَلَک و نیرنگ و حقّهبازی متوسّل بشوند.»
م.ظ.دهدزی
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخهات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخهات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ میدانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همهی دکترها __ حتّی بیاستعدادترینشان __ به فکر معالجهی جدّی مریضهایشان میافتند؟ یعنی قضیّهی طب و معالجه به کلّی شکل دیگری پیدا میکند؟
sherhan
به گمان من، اگر تو کارت را شرافتمندانه و با در نظر گرفتن مجموعهیی از معیارهای انسانی و اخلاقی انجام بدهی، هیچ فرقی نمیکند که در آیندگان باشی یا کیهان یا اطّلاعات یا سازمان آب و برق یا فلان شرکت خیلی خیلی خصوصی و یا حتّی نقّاش باشی و کنج اتاقت کار کنی یا شاعر باشی و بالای کوههای بلند شعرت را بگویی.
fatimanr
اگر رسیدن به «صد» هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط __ کمداشتها و ناتوانیها __ نمیتوانیم مستقیماً تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم.
fatimanr
زندگی، مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کُنی و به تباهیاش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
ابرک☁
در حقیقت، این راه به ما تحمیل شد و ما غمگنانه پذیرفتیم.
ما عاشق چشمههای خلوت بودیم؛ امّا از نتوانستن بود که کنار هیچ چشمه ننشستیم. ما عاشق صدای پرندگان و بازشدن گلهای جنگلی بودیم؛ امّا از خواستن نبود که گوش بر آواز هر پرنده بستیم و از کنار گلشاران، چشم بسته گذشتیم.
M Karamali
به گمان من مدرسهیی که با پول دزدی بنا شود، حقّالسّکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد __ فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. پیراهنی که با پول رشوه و باج بر تن بچّهی برهنه و یتیمی پوشانده شود، حقّالسّکوتیست که انسان به خداوند خود میدهد تا اگر __ خدای نکرده __ بهشت و جهنمی وجود داشت، یک دفتر تمام سیاه پیش روی قاضی القضّات بارگاه الهی نگذارند و نگویند: «این بیآبرو، با آن همه ثروت، حتّی پیراهنی بر تن یتیمی نکرده است.»
z.rahbar
به گمان من مدرسهیی که با پول دزدی بنا شود، حقّالسّکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد __ فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود.
z.rahbar
باید مسافر بود و همیشه در راه بود. هیچ شهری آخرین شهر نیست و هیچ چشمهیی آخرین چشمه نیست. دلبستن به یک آبادی کوچک یا بزرگ، ندیدهگرفتن جمع آبادیهاست.
Fsh_sa
پس ای گرسنگان! دوستیهای چند ساله را فراموش کنید، خوبیهایی را که در حقّتان کردهاند فراموش کنید، انسانیّت و اخلاق و رفاقت را فراموش کنید، تا میتوانید فراموش کنید؛
Fsh_sa
اصل را رها میکنند و میچسبند به ناچیزترین فروع.
sh.taa
کلّهشقّی، زندگی را به طرز خاصّی شیرین و دردناک میکند؛ امّا گذشته از مزهی زندگی، به آن مفهوم میدهد، رنگ میدهد، و شکل قابل قبول و ستایش میدهد.
Fsh_sa
پس نتیجه میگیریم: اکنون که به کلاس دوّم آمدهییم بهتر است خاطرات غمانگیز کلاس اوّل را به کلّی فراموش کنیم و به دست باد بسپاریم.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
در این مورد خاص البتّه اشتباه از آن شاعریست که در بیان مسائل، هیچ منطقی نداشته و خیال میکرده دیوار کج تا ثریّا میرود و فرو نمیریزد، همینطور کج میرود و میرود و میرود، و خم به ابرو نمیآورد. چه حرفها را باید از شعرای قدیم قبول کرد و دم نزد.
Fateme
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان