دلیل اصلی تحریف رؤیا از نظر فروید در عامل سانسور نهفته است که بعدها آن را سوپرایگو نامید. نقش سوپرایگو آن است که به محتوای تحملپذیر رؤیا اجازه میدهد هشیار شود و محتوای تحملناپذیر را به ناهشیار واپس براند. واپسرانی اما هیچگاه تمام و کمال صورت نمیپذیرد و در نتیجه سروکلهٔ مشتقات واپسراندهٔ ناهشیار دوباره در هشیار پیدا میشود: اما اینبار در قالب «مصالحههای» روانی و خاصه در قامت سیمپتومهایی بروز میکند که ادغام و جابهجایی -دو مکانیسمی که سبب میشوند مصالحههای روانی از سانسور بگریزند- آنها را تحریف کردهاند.
سحر
اندک تأملی میتوان بسیاری دیگر از این مفاهیم متقابل را در اندیشهٔ او بازشناخت: کمّیت در برابر کیفیت و اُتوپلاستیک در برابر آلوپلاستیک و همساز با ایگو در برابر ناهمساز یا بیگانه با ایگو و اصل لذت در برابر اصل واقعیت و فرایندهای اولیهٔ تفکر در برابر فرایندهای ثانویهٔ تفکر و نیروگذاری آزاد در برابر نیروگذاری مقیّد و جز اینها. حتی وقتی او مفاهیم سهگانهای را پیش مینهد (سیستم هشیار و پیشهشیار و ناهشیار، یا اید و ایگو و سوپرایگو)، بهشدت تمایل دارد آنها را به ساختارهای دوگانه فروکاهد. او به یاری مفاهیمی مانند دوسوگرایی و تعارض، این را به ویژگی بنیادین روانشناسی خود بدل کرد.
سحر