بریدههایی از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو
۳٫۷
(۳۳)
بعضی وقتها هم آگهی را به انگلیسی مینویسند. انگار مهارتها وقتی به انگلیسی نوشته میشوند، مهمتر به نظر میرسند.
Nil Yamaani
تصور کنید قرار است به همکارتان گزارش عملکرد یک کمپین تبلیغاتی را بدهید که اجرای بخشی از آن به عهدهٔ شما بوده است. میتوانید بروید روی صندلی کنار او بنشینید، فلشمموریتان را بزنید به لپتاپش، فایلهایتان را باز کنید و جزئیات عملکردتان را توضیح بدهید ولی همیشه راه دومی هم هست: قرار جلسه بگذارید. جلسه یعنی اینکه چند نفر از همکاران ردههای بالاتر را هم برای دیدن گزارش روی گوگلکلندر دعوت کنید، یک فایل پاورپوینت با انواع تصویرها و نمودارها درست کنید، همراه نمودارها با نرمافزارهای گرافیکی از آن آدمکهای مینیمال رنگی بکشید و افکتهای پاورپوینتی اجرا کنید،
صبح
مدیرعاملمان دائم تکرار میکرد که نکات راهبری و آموزشیاش حتی برای زندگی شخصی یا مشترکمان هم مفید و کارآمد است. به زندگی شخصی ما چکار داشت؟ شنیدن هزاربارهٔ ماجراجوییهای شخصیاش و چالشهای همسرداری و بچه بزرگ کردنش ملالانگیز بود. من مسائل زندگی و رابطهام را مدتها قبل حل کرده بودم و بعد از ده سال زندگی مشترک، میخواستم روی خط تجربی خودم حرکت کنم و به آموزههای راهبرمان نیاز نداشتم.
صبح
به نظر میآمد هر کدام هدف خوبی انتخاب کردهایم ولی سازوکار رسیدن به اهدافمان طوری بود که نمیتوانستیم در مدتی کوتاه حتی بخشی از مراحل لازم را برای تحقق آنها پشت سر بگذاریم. دو هفته زمانی نبود که بتوانیم در کنار انجام وظایف روزمره، کارهای مربوط به هدف بزرگمان را هم پیش ببریم. بنابراین برای اینکه کم نیاوریم، به وظایف روزمرهمان الکی شاخوبرگ میدادیم. «گروه ما موفق شد شش پست خیلی عالی بنویسد و بگذارد توی وبلاگ و کارنامهٔ تولید محتوای شرکت را پربارتر از همیشه کند»، «گروه ما توانست فیشهای حقوقی را سر ماه حاضر کند و برگ زرین و درخشانی در دنیای حسابداری خلق کند»، «ما توانستیم سه خط کد بنویسیم و فیچر سایت را از همیشه بهتر کنیم». از این ضایعتر نمیشد کارهای روزمرهمان را به عنوان اهداف زمانبندیشده به همدیگر و مدیرانمان قالب کنیم.
صبح
از سالها کار کردن در محیطهای مختلف اداری دستم آمد این بود که در پایینترین رتبهبندیهای سلسلهمراتب نظام اداری، شدت رقابت کمتر است.
صبح
شاید فکر میکرد نیروی محتوا شبیه وایکینگهای دونپایهای است که در سفرهای دریایی، به ستون یک، پشت سر هم مینشینند و تحت فرمان یک وایکینگِ مهم و ردهبالا که فریاد میزند «پارو بزنید، پارو بزنید!» عرقریزان تند و تند پارو میزنند. در حالی که من فکر میکردم قرار است عضو یک تیم فوتبال بشوم
صبح
مدیرعاملمان دائم تکرار میکرد که نکات راهبری و آموزشیاش حتی برای زندگی شخصی یا مشترکمان هم مفید و کارآمد است. به زندگی شخصی ما چکار داشت؟
امیر
فن بیان و اعتمادبهنفس خیلی زیاد، شرکت در همایشها و رویدادها، استفاده از جملات انگیزشی، دانستن اخبار و خردهماجراهای شرکتهای معروف دنیا و زیر و بم زندگی استیو جابز و ایلان ماسک و گُندههای این حوزه، پراندن واژههای انگلیسی لابهلای مکالمه و گاهی پر کردن درست برگههای تست و آزمونهای مختلف، در به دست آوردن آن موقعیتهای شغلی نقش بزرگی دارند.
گیله مرد
حجم
۸۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۸۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۷,۲۰۰۲۰%
تومان