بریده‌هایی از کتاب قدرت شروع ناقص

خواندن یک کتاب خوب می‌تواند راهی جدید برای تفسیر تجربیات گذشته در اختیار شما قرار دهد.

«اندک‌های حیاتی و بسیارهای غیرضروری»

کارایی دربارهٔ کارِ بیشتر انجام‌دادن است، اثربخشی دربارهٔ کارِ درست انجام‌دادن.

فعالیت‌هایی که به احتمال زیاد شما را از مسیر پیشرفت خارج می‌کنند همان‌هایی هستند که برای شما مهم‌اند، ولی در حقیقت مهم نیستند.

به تجربه به من ثابت شده است که وقتی می‌خواهم کاری انجام دهم، بهترین نتیجه زمانی حاصل می‌شود که اولویت‌هایم را براساس اهمیت واقعی‌شان مرتب کنم و مهم‌ترین کار را پیش از هر کار دیگری انجام دهم.

پیشرفت معمولاً در پس راه‌حل‌های کسل‌کننده و آگاهی‌های کنارگذاشته‌شده پنهان می‌شود.

اگر می‌خواهید خلاق‌تر شوید، از محدودیت‌ها برای برانگیختن خلاقیت خود استفاده کنید. مثلاً می‌توانید کتابی را فقط با پنجاه کلمه بنویسید.

برت مک‌کی می‌گوید: «فعالیت‌های مهم آن‌هایی هستند که به پیشبرد ارزش‌ها، اهداف و مأموریت‌های بلندمدت ما کمک می‌کنند.»

شغل دیگری دارید؟ هر یک از ما در کاری تخصص داریم. هر چیزی را که بلدید به دیگران آموزش دهید. دانشی که فقط در ذهن است بر باد است. پیش از مرگ‌تان درس‌های عالی نهفته در سینه‌تان را برملا کنید.

یگانه و مهم‌ترین تغییری که می‌توانید در عادات کاری خود ایجاد کنید، این است که ابتدا کار خلاقانه را انجام دهید و سپس کار منفعلانه

«اگر از خودتان بیشتر توقع داشته باشید، به‌سختی می‌توانید شروع کنید.» ـ سث گدین

«دانشمندان کلاً موافق‌اند که هیچ نظریه‌ای صددرصد درست نیست. بنابراین، معیار واقعی محک دانش حقیقت نیست، بلکه کاربرد است.

چیزی که دربارهٔ اهمیتش مبالغه می‌شود؛ آزادی نامحدود چیزی که دست‌کم گرفته می‌شود؛ محدودیت‌هایی که به‌دقت طراحی شده‌اند فشارها و موانع واقعاً باعث رشد مهارت‌های‌مان می‌شوند و ما را محدود نمی‌کنند. ما به خطوطی نیاز داریم که به ما نشان دهند کجا رنگ را اضافه کنیم، نه یک پردهٔ سراسر سفید که روی آن نقاشی بکشیم.

اغلب فکر می‌کنیم بهره‌وری یعنی هر روز کار بیشتری انجام دهیم، اما این اشتباه است. بهره‌وری یعنی کارهای مهم را مستمر انجام دهیم. مهم نیست روی چه چیزی کار می‌کنید، چیزهای واقعاً مهم تعدادشان کم است.

«برحذر باش از انسانی که فقط به یک کتاب پایبند است.»

«افراد طبق باورهای‌شان پذیرفته یا محکوم می‌شوند. یکی از کارکردهای ذهن شاید حفظ‌کردن باورهایی باشد که بیشترین متحدان، حامیان و طرفداران را دور دارندهٔ آن باور جمع می‌کند، نه حقایقی که بیشتر احتمال دارد درست باشند.»

«دریافته‌ام بهترین روشی که می‌توانم بفهمم از یک کتاب چه چیزی آموخته‌ام این است که درباره‌اش چیزی بنویسم.»

سؤالاتی که هنگام تهیهٔ خلاصه از خودم می‌پرسم: - لُبّ کلام چیست؟ - اگر قرار باشد موضوعی از این کتاب را برای به‌کارگیری در زندگی‌ام انتخاب کنم، کدام است؟ - چگونه این کتاب را برای دوستم توصیف می‌کنم؟

من همیشه به این حرف توماس آکویناس فکر می‌کنم: «برحذر باش از انسانی که فقط به یک کتاب پایبند است.» اگر در موضوع خاصی فقط یک کتاب را مبنای تمام اعتقادات خود قرار دهید، آیا آن اعتقادات درست خواهد بود؟ در این صورت، معرفت و آگاهی شما تا چه حد دقیق و کامل است؟

عشق‌بازی با ایدهٔ خام هنر نیست، هنر آن است که ایدهٔ خام را با بهبودهای پیاپی به مرحلهٔ پختگی و تکامل برسانید.