بریدههایی از کتاب قصر آبی
۴٫۱
(۲۶)
او طبق گفتهٔ خودش ناراحتی اعصاب داشت و این بیماری از یک بخش بدنش به بخش دیگری انتقال مییافت. خودش را با این بیماری راحت کرده بود و اگر کسی از او میخواست جایی برود که خودش دلش نمیخواست، این درد عصبی به پایش میزد و پا درد میگرفت و اگر لازم بود که برای انجام کاری از فکرش کمک بگیرد، سرش درد میگرفت. آدم وقتی سردرد داره، فکرش کار نمیکنه، عزیزم.
ندا
«البته من عاشقت نیستم و هیچوقت به عشق فکر نمیکنم. اما میدونی تو همیشه تا حدودی برای من عزیز بودی.»
Fatemeh4Bakhsh
تعجبی هم ندارد که چرا همسرش جوان مرگ شد. والنسی او را به خاطر میآورد، زن زیبا و حساسی بود. عمو جیمز تمام دلخوشیهایش را گرفته بود و او را وادار به انجام کارهایی که دوست نداشت میکرد. عمو جیمز رسماً او را کشته بود. همهٔ دردها را در خودش میریخت و سرانجام مرد.
ندا
یک بشقاب سیب، یک آتش روشن و یک کتاب خوب و جذاب جایگزین خوبی برای بهشت هستند.
ندا
والنسی با فراموش کردن خاطرات گذشته خوشبختیاش را پیدا کرده بود.
ندا
این تنها آزادی هست که میتونیم بهش امیدوار باشیم. اینکه آزاد هستیم تا خودمون زندانِ خودمون رو انتخاب کنیم.
ندا
«چیزی به اسم آزادی روی زمین وجود نداره. روی زمین فقط انواع مختلفی از اسارت و بردگی وجود داره. تو الان احساس آزادی میکنی چون از یک نوع بردگی و اسارت غیرقابل تحمل فرار کردی. درست نمیگم؟ تو عاشق من هستی و این خودش یک نوع بردگیه.»
ندا
نه آداب و رسوم، نه خویشاوندان و نه قوم و خویشِ شوهر. همانطورکه بارنی گفته بود: «آرامشِ مطلق اینه که آدمها رو از دور دوست داشته باشی.»
ندا
«اگر امید به مرگ نبود کی میتونست زندگی رو تحمل کنه؟»
ندا
باعث تأسفه که گلها را بچینی. آنها پرپر میشوند و نصف زیباییشان را از دست میدهند. تنها راه لذت بردن از گلها این است که از دور به آنها نگاه کنی و لذت ببری. سپس از آنها دور شوی و نگاهی به پشت سرت بیندازی و اینگونه زیبایی و بوی خوش گلها در ذهن ما خواهند ماند.
ندا
ناامیدی به آدم حس آزادی میده و امید حس بردگی.
ندا
حجم
۲۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد