بریدههایی از کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری
۵٫۰
(۱۴)
در تمام طول حکومت پنجاه سالهى خاندان منحوسِ پهلوى، در این استان - در مناطق بویراحمد، در مناطق کهگیلویه و نیز در مناطق عشایر و خاندانهاى مختلف از فارس تا خوزستان - حتّى یک قدمِ اصلاحىِ آباد کنندهى قابل ذکر برداشته نشد.
بنده به پولهایى که در سال آخرِ رژیم گذشته در این استان خرج شده است نگاهى کردم و به این نتیجه رسیدم که مقدار پولى که در تمام طول پنج سالِ آخر رژیم گذشته - که بهترین سالها از لحاظ مالى بوده و دولت آن روز پول زیادى داشته است - در این استان خرج شده، یک چهلم مقدارى است که جمهورى اسلامى در کمتر از آن مدت، در این استان خرج کرده است.
shariaty
امروز دشمنان ما - چه دولت آمریکا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى - تحریم را مرتبط کردهاند به مسئلهى انرژى هستهاى. دروغ میگویند. آن روزى که اینها تحریمها را برقرار کردند، انرژى هستهاى در کشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه که اینها را از ملت ایران عصبانى میکند و به اینجور تصمیمها وادار میکند، سرافرازى ملت ایران است، گردنکشى ملت ایران است. این روحیهى استقلال، این روحیهى قدر خود شناختن، این روحیهى عدم تسلیم که به برکت اسلام و قرآن در ملت ایران به وجود آمده، این است که آنها را عصبانى میکند؛
Mr N1919
قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همهى دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضوانالله علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، یک مسألهى داخلى بود؛ مسألهى دیگرى بود.
Mr N1919
نشریهاى را از همان روزگار در دست مطالعه داشتم که در آن طنز بسیار پختهاى دربارهى «امینالسلطان» درج کرده بودند! طنزى قوى و دنبالهدار، که بعد از کشته شدن امینالسلطان مجال نشر یافته بود. تعجب کردم! طنزى در نود سال قبل، به این خوبى؛ آن هم به قلم نویسندهاى که چندان هم معروف نیست! آیا طنز امروز مطبوعات کشور ما، از آن وقت به قدر نود سال پیشرفت کرده است؟ نمىشود قرص و محکم، جواب مثبت داد.
shariaty
مزاج قلدرمآبانهى او به کمکش آمد تا با قرارداد دارسى که هنوز سى سال دیگر مانده بود تا به سر آید، برخوردِ قلدرانه کند. یعنى وارد هیأت دولت شد و قرارداد دارسى را در بخارى انداخت و سوزاند! وقتى به او گفتند «از مدّت قرارداد، سى سال دیگر باقى مانده است» گفت: «این چه قراردادى است! باید بابت نفت، پول بیشترى به ما بدهند.» آن وقت، طرفش کیست؟یک کمپانى انگلیسى! به مجرّد اینکه رضاخان با قرارداد دارسى چنین برخوردى کرد، حکومت انگلیس وارد میدان شد و هاى و هوى و سر و صدا به راه انداخت. نهایتاً انگلیسیها دماغ رضاخان را به خاک مالیدند و کارى کردند که همین قرار داد را که فقط سى سال دیگر از اعتبارش مانده بود، به مدّتِ شصت سال دیگر تمدید کرد! یعنى با انگلیسیها قرارداد دیگرى بست.
saqqa
دور افتادهها
آنچه ملت ما در طول دهها سال قبل از انقلاب، بلکه پیش از آن به آن دچار بود، نبودن این دو عامل بود: یکى نبودن احساس مسئولیت در میان دولتمردان، که دولتمردان در قبال آحاد مردم، هیچ احساس مسئولیتى نداشتند؛ رؤساى کشور، کشور را ملک خودشان میدانستند و براى استفادهى از این ملک به دنبال این بودند که ببینند کجا چه کارى برا
Reyhane
من خودم در سن پنجسالگى به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم. امثال من، در همان مکتبى که ما مىرفتیم، زیاد بودند و اصلاً مکتبخانهها همینطور بود. این مکتبخانههایى که رژیم منحوس پهلوى، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانههایى براى تعلیم قرآن بودند. یک زن یا مردى مىنشست، بچههاى مردم را قرآن یاد مىداد.
shariaty
من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مىدانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همهى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمههاى آن استان بسیار کم بود؛
shariaty
مشروطه، قالب و ترکیب حکومتىِ انگلیس بود. این روشنفکران به جاى اینکه دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانى و یک فرمول ایرانى براى ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهى بود، بعد از مدّت بسیار کوتاهى منتهى به این شد که شیخ فضلالله نورى را ... در تهران به دار کشیدند. اندک زمانى بعد، سید عبدالله بهبهانى را در خانهاش ترور کردند. بعد از آن هم سید محمّد طباطبایى در انزوا و تنهایى از دنیا رفت. آنوقت مشروطه را هم به همان شکلى که خودشان مىخواستند برگرداندند؛ مشروطهاى که بالاخره منتهى به حکومت رضاخانى شد!
shariaty
نگاه مسؤولان دولتى در رژیم پهلوى و قبلش در رژیم قاجار به کشور، نگاه یک مالک به ملک خود بود؛ یعنى هر مقدار براى جیبشان فایده مىداشت، براى آن تلاش مىکردند. مالکى را فرض کنید که هزاران هکتار زمین دارد؛ یک جا حاصل بیشترى دارد، زحمت کمترى دارد، لذا اعتبار بیشترى براى او مىآورد و در آنجا سرمایهگذارى مىکند؛ یک جا اینطور نیست، نه جلوِ چشم است و نه براى او محصول چندانى دارد، لذا در آنجا سرمایهگذارى نمىکند.
shariaty
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰۷,۱۰۰
تومان