بریدههایی از کتاب استنطاق
۳٫۶
(۷)
اگر هم الان نظمِ پذیرفتهشده و عمومی جامعه را به باد انتقاد میگیرم و از سکوت و پنهانکاری سیستماتیک حرف میزنم، به این خاطر است که میخواهم عقیدهٔ خود را بیان کنم و بههیچوجه قصد دفاع از خود را ندارم. اما، خُب، مرا به چهچیزی متهم میکنند؟ به اینکه دربارهٔ سیاست و غرب و سانسور حرف زدهام؟ و مسائلی از این دست؟ خُب، شما بفرمایید، کیست که در زمانهٔ ما دربارهٔ این مسائل سخن نرانده و فکر نکرده باشد؟ اگر من حق ندارم نظر شخصی خودم را ابراز کنم یا با عقیدهٔ پذیرفتهشدهٔ حاکمیت در جامعه مخالفت کنم، پس برای چه درس خواندم؟ برای چه با فراگیری علوم کنجکاو شدم و در پی دانستنیهای بیشترم؟
طلا در مس
وقتی متقاعد شدم که میان ادبیات و دستگاه سانسور سوءتفاهمی به وجود آمدهاست (تنها سوءتفاهم و نه چیز دیگری)، از این جهت شکایت خود را مطرح کردم و آرزو کردم که این سوءتفاهم آزاردهنده هرچه سریعتر برطرف شود. برایاینکه من ادبیات را دوست دارم و نمیتوانم نسبت به آن بیتفاوت باشم. برایآنکه این را میدانم که ادبیات یکی از جلوههای زندگی ملت است؛ در واقع آینهٔ جامعه است. با رشد و پیشرفت علم و آموزش و تمدن، مفاهیم جدیدی پدید میآید که نیاز به توضیح و تعریفی مبتنی بر سنت روسی از آنهاست تا برای مردم قابلفهم باشد، زیرا مردم نیستند که میتوانند این مفاهیم جدید را تفسیر و تبیین کنند.
javadazadi
در همین حین که داشتم لباس میپوشیدم، از من خواستند تا همهٔ کتابهایم را بهشان نشان دهم و شروع کردند به تفتیش اتاق. چیز زیادی پیدا نکردند، اما همهجا را بهخوبی گشتند. کتابها و نامههای مرا خیلی مرتب با طناب بستند. سرباز خیلی حواسش جمع بود. رفت و در بخاری را باز کرد و در میان زغالها هم گشت تا چیزی پیدا کند. افسری هم که با ایشان آمده بود، رفت بالای صندلی تا قسمت رویین بخاری را بگردد، اما تعادلش را از دست داد و به زمین خورد. درهرصورت این آقایان اطمینان حاصل کردند که روی بخاری چیزی نیست.
javadazadi
یک ملاحظهٔ دیگر نیز به ذهنم میرسد، ایدهای که نمیتوانم دربارهاش سکوت کنم. مسئله کاملاً به تجربهٔ زندگی برمیگردد. من پیشتر فکر میکردم که پتراشفسکی به گونهای خودشیفتگی مبتلاست و بهخاطر همین خودشیفتگی هم دوستان و آشنایان را جمعهها در خانهاش جمع میکند. او بهخاطر همین خودشیفتگی آنهمه کتاب در کتابخانهاش داشت و به نظر میرسد خوشش میآمد که دیگران بدانند او چنین تعداد زیادی کتاب در کتابخانهاش دارد. اما این فقط مشاهده و حدس من است. و باز هم تکرار میکنم: این همهٔ چیزی است که من از پتراشفسکی میدانم. دانش من کامل نیست و بیشتر حدسوگمان است. و من آنها را بر اساس دیدهها و شنیدههای خودم نوشتم.
این پاسخ من است. حقیقت را بیان کردم.
javadazadi
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۱۷,۵۰۰
۸,۷۵۰۵۰%
تومان