بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ظلمات | طاقچه
تصویر جلد کتاب ظلمات

بریده‌هایی از کتاب ظلمات

انتشارات:نشر افکار
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
و آسلیمان که یکباره دیوانه شد و شاید از خوش شانسی او بود که به دو، سه ماه نکشید دقمرگ شد و مُرد. و در آن مدت مردم شهر به خاطر دلسوزی و احترام و بلکه هم به خاطر غرورشان بود که نان‌رسان آدمی بزرگ و محترم از بزرگان شهر شده بودند و به آسلیمان نان و پناه می‌دادند و یک صبح که صاحبخانه رفته بود آسلیمان را صدا بزند برای نماز دیده بود که سر بر کاسهٔ زانو گذاشته، خشک شده است...
mehregan
ـ از شما متشکرم ای آب ای خواهر ما که با مهربانی نجاتم دادی تا شکنجه نشوم و نمیرم از ضربه‌ها، نمیرم در بیابان از تنهایی از شما متشکرم ای نسیم که خنک بودی مرا که از قعر جهنم به‌در آمدم نجاتم دادی نوازشم کردی ای نسیم از شما متشکرم ای انسان که مرا پذیرفتی به مهربانی همچون برادری و خواهری از شما متشکرم ای مهربانی ای رحمت و رحم از شما متشکرم که در بیابان به انسان یاد دادی که پیرو تو باشند از شما متشکرم ای ستاره‌ها که راه را نشانم دادید در دل شب از شما متشکرم ای شب که مرا چون جامه‌ای پوشاندی از شرّ دشمن از شما متشکرم ای ماه که مثل مادری به همهٔ مردم بیابان پناه
mehregan

حجم

۳۷۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۳۷۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۴۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد