بریدههایی از کتاب بازیکن تیمی ایدئال
۴٫۲
(۱۰)
هیچکس دوست ندارد به کسی برای پنجاهمین هفتهٔ پیاپی بگوید که او هنوز بهحدکافی تلاش نمیکند یا با همکارانش برخورد اجتماعی شایستهای ندارد. این کار ناخوشایند و آزاردهنده است و باوجوداین، کاری است که مدیران باید آن را انجام دهند.
وقتی مدیری، هر هفته به شکلی دردآور، به پذیرش این چالش متعهد میشود، تقریباً همیشه یکی از این دو حالت اتفاق خواهد افتاد. اول، کارمند درنهایت وامیدهد و عزمش را جزم میکند که دیگر این یادآوریها را نشنود. به قلهٔ کوه میرسد و، بهتعبیری، از سمت دیگر آن به پایین سرازیر میشود و در آنجاست که فروتنی یا ولع یا هوشمندی وارد عمل میشود. وقتی این اتفاق بیفتد، او تا ابد خود را مدیون مدیرش خواهد دانست.
reza
ساعات کار. ترافیک. ظاهرسازی. وقت تغییر فرارسیده بود.
Phantom
کلمات فروتن، پرولع و هوشمند
Fatima
«چرا آدم اهل فعالیت تیمیای مثل باب وقتی نوبت به کنار گذاشتن افرادی میرسد که بازیکن تیمی نیستند، جا میزند؟»
جف بیدرنگ گفت، «چون فکر میکرد دارد به آنها خوبی میکند. اگر باب متوجه بود که نگه داشتن این افراد چه کار ظالمانهای است، قاطعیت به خرج میداد.»
بابی منظورش را نفهمید. «ظالمانه؟»
جف توضیح داد، «بله. فکر کن. غمگینترین افراد در هر شرکت کسانیاند که جایی در آن فرهنگ ندارند و اجازهٔ ماندن به آنها داده میشود. آنها میدانند که به آنجا تعلق ندارند. ته دلشان نمیخواهد آنجا باشند. درماندهاند.»
حقی
«بازیکنهای تیمی سه چیز مشترک دارند. آنها فروتن، پرولع و هوشمندند.» او این کلمهها را روی وایتبورد نوشت و به صندلیاش برگشت.
نانسی واکنشی نشان نداد، پس جف ادامه داد.
«فروتنی تاحدزیادی بدیهی است. ما نمیتوانیم از خودخواهی تبعیت کنیم. ولع به سختکوشی و شوروشوق برای کارمان برمیگردد. و هوشمندی به این مسئله مربوط است که به افرادی که در اطرافمان هستند توجه کنیم و با آنها به شیوهای مثبت و کارآمد رفتار کنیم.»
reza
«دقیقاً. و اگر این طرفِ ما، تد، کاملاً در خدمت کار تیمی نباشد، اگر خواب و خوراک و زندگیاش فروتنی و ولع نباشد، غیرممکن است افرادی که برایش کار میکنند اینطور باشند. و او هم اینگونه افراد را انتخاب نخواهد کرد.»
Fatima
«ازآنجور آدمهایی بود که بهترین همسایهٔ دیواربهدیوار دنیا میشوند، اما آدمی نیستند که کسی بخواهد به آنها اتکا کند. یا در کسبوکار با آنها شراکت کند.»
Fatima
من عاشق خورههای تمرینم، اما نه آنهایی که میخواهند تمام روز را تکبهتک بازی کنند. از بچههایی خوشم میآید که زود میآیند و تمرینهای اضافه انجام میدهند. و حتی وقتی مجبور نیستند، فیلم بازیها را تماشا میکنند.» درنگی کرد و بعد اضافه کرد، «و بهنوعی از باخت متنفرند.»
«آنهایی که جنبهٔ باخت ندارند؟»
بن سرش را تکان داد. «نه، اصلاً. منظورم آن افرادی است که به تمرین میآیند و میخواهند تا جایی که بتوانند تمرین کنند تا از باختن پرهیز کنند. مربیگری آنها کار سادهای است.»
Fatima
«اول، برویم ببینیم چطور میتوانیم بازیکن تیمی واقعی را تشخیص بدهیم، کسی که بتواند بهراحتی اعتمادسازی کند، وارد تعارض سالم با دیگران شود، تعهدات واقعی بدهد، از افراد مسئولیت بخواهد و بر نتایج تیم تمرکز کند. بعد، استخدام افرادی را که این توانایی را ندارند متوقف میکنیم. دست آخر، به افرادی که دارند مثل بیشعورها رفتار میکنند کمک میکنیم شیوههایشان را تغییر بدهند یا به شرکت دیگری بروند.»
Fatima
جف پایش را از روی میز برداشت و روی صندلیاش راست نشست. «میدانید چیست؟ هنوز هم فکر میکنم اگر فقط بتوانیم راهی پیدا کنیم که بیشتر بیشعورها را وجین کنیم، اوضاع اینجا به شکل تصاعدی تغییر میکند.»
کلر به او یادآوری کرد، «اما دراینصورت باید بازهم افراد بیشتری استخدام کنیم تا جای بیشعورهایی را بگیرند که بیرون میاندازیم.»
جف سرش را به مخالفت تکان داد. «گمان نکنم، کلر. سر شغلم شرط میبندم که اگر بازیکنهای تیمی واقعی داشتیم، میتوانستیم کار بیشتری با نفرات کمتری انجام بدهیم.
حقی
حجم
۲۷۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۷۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۹۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد