بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به وقت رهایی | طاقچه
کتاب به وقت رهایی اثر گروه نویسندگان

بریده‌هایی از کتاب به وقت رهایی

امتیاز:
۴.۰از ۴ رأی
۴٫۰
(۴)
آن روز به‌خاطر فشار سنگینی که از طرف خانوادهٔ نامزدم به من وارد شده بود کلافه بودم. می‌گفتند دو سال عقد، جلوی دروهمسایه و فک‌وفامیل خوبیت ندارد. انگار وقتی لنگ دوزاری یک شاهی هستی، همه صف کشیده دست کمک سمتت دراز می‌کنند! نه آقا! این حرف‌ها کجا بود! تا بفهمند نیازی در تو لانه کرده، خانه به دوش می‌گیرند و می‌روند حاجی حاجی مکه! گفتم من به حرف مردم زندگی نمی‌کنم. به تریج قباشان برخورد و بحث‌مان شد. یکی نیست بگوید بابا! گل‌بهار هم دیگر جزو خانوادهٔ شماست، فکر نکنید هرچه نیش زبان به او بزنید، خودتان بالا می‌روید.
کاربر ۳۹۰۰۲۶۲

حجم

۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

حجم

۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

قیمت:
۲۸,۱۲۵
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد