اما به پشت سرم نگاه نکردم.
خداحافظی هم نکردم.
و این شانس بدون اینکه من استفادهای از آن کرده باشم، بهراحتی از کنارم عبور کرد.
پایان هر چیزی که میشناختم. هر چیزی که دوست داشتم.
book lover
آسودگی و فراغت بال خاصی دارد که راهش را به همه چیز باز میکند. دلیلش این است که هنوز هیچ انتخاب بزرگی رخ نداده، هیچ راهی برگزیده نشده، و راهی که پیش روست محض و بیغلوغش است؛ پر از شانسهای نامحدود.
منصوره جعفری
این حال و هوا همیشه من را به یاد جملهٔ معروف اسکات فیتزجرالد میاندازد که میگوید: همیشه وقتی زندگی ترد و شکننده میشود، یعنی به پایانش نزدیک شده است، بنابراین همان کاری را انجام میدهد که بارها و بارها تکرار کرده؛ برمیگردد و دوباره از ابتدا شروع میشود.
منصوره جعفری