بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مدرسه جاسوسی (جلد هشتم) | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب مدرسه جاسوسی (جلد هشتم) اثر استوارت گیبز

بریده‌هایی از کتاب مدرسه جاسوسی (جلد هشتم)

امتیاز:
۴.۸از ۱۰۰ رأی
۴٫۸
(۱۰۰)
گفت: «ببینین، من هیچ‌وقت زیاد از اریکا خوشم نمی‌اومد. توی این چند سال همیشه با من سرد و مغرور رفتار کرده. ولی حتی من هم نمی‌تونم تصور کنم اون واسه سازمان دشمن کار کنه. اریکا شاید بعضی وقت‌ها عوضی‌بازی دربیاره، ولی آدم شروری نیست.»
قاتل کتاب ها
یکی از زیباترین مکان‌هایی بود که انسان تا الان ساخته است. سالن شکل هشت‌ضلعی داشت و سه طبقه بود با سقف خیلی بلند؛ پر از ستون‌های مرمری و موزاییک‌های پیچیده و مجسمه‌های برنزی هنرمندان و متفکران بزرگ. گروه گردشگری‌مان به نشانهٔ احترام سکوت کردند. ده‌ها درگاه با طاق قوسی به بیرون اتاق مطالعه منتهی می‌شد و از میان آن‌ها کتاب‌ها را می‌دیدم. صدهاهزار کتاب که روی چندین کیلومتر قفسه چیده شده بودند و تازه آن‌ها فقط کتاب‌هایی بودند که در میدان دیدمان قرار داشتند.
Samin

حجم

۳۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۳۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد