بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جدامانده | طاقچه
تصویر جلد کتاب جدامانده

بریده‌هایی از کتاب جدامانده

امتیاز:
۴.۵از ۱۱ رأی
۴٫۵
(۱۱)
"Nos quisieron enterrar, pero no sabían que éramos semillas." "این یه ضرب‌المثل مکزیکیه که می‌گه: ‘می‌خواستند ما را دفن کنند... غافل از اینکه ما بذر بودیم.’
𝘙𝘖𝘡𝘈
‘همان تغییری باش که می‌خواهی ببینی.’
Book
اگه ما توی جامعهٔ خودمون از تاریخ درس نگیریم، متأسفانه محکوم به تکرار اون هستیم
Book
غم‌انگیزه که مردم ما این یه کار رو خوب بلدن؛ گذروندن زندگی به‌سختی.
Book
"به قول گاندی: ‘ما چیزی جز آیینهٔ این جهان نیستیم. همهٔ تمایلاتی که در دنیای بیرونی نمایان می‌شود، در جهان درون ما نیز یافت می‌شود. اگر بتوانیم خودمان را تغییر دهیم، تمایلات جهان نیز تغییر خواهند کرد.’"
Book
"پول نداشتن یه چیزه، فقیر به نظر اومدن یه چیز دیگه."
Book
گاندی: ‘ما چیزی جز آیینهٔ این جهان نیستیم. همهٔ تمایلاتی که در دنیای بیرونی نمایان می‌شود، در جهان درون ما نیز یافت می‌شود. اگر بتوانیم خودمان را تغییر دهیم، تمایلات جهان نیز تغییر خواهند کرد.’"
Ela Goli
"اول سراغ سوسیالیست‌ها‌ آمدند و من اعتراضی نکردم چون سوسیالیست نبودم بعد سراغ اتحادیه‌های کارگری آمدند و باز سکوت کردم چون عضو اتحادیه‌های کارگری هم نبودم بعد سراغ یهودیان آمدند و من همچنان ساکت بودم چون یهودی هم نبودم وقتی سراغ من آمدند کسی نبود به‌خاطر من لب به اعتراض بگشاید."
Ela Goli
من برای شاد بودن به یه مشت خرت‌وپرت تجملاتی نیاز ندارم. من خانواده‌م رو دارم.
Parinaz
"می‌خواستند ما را دفن کنند؛ غافل از اینکه ما بذر بودیم؟"
Book
تو بهم یاد دادی که رنگ پوست اهمیتی نداره. اما حالا این رو باید به مدرسه که هیچی، به کل دنیا یادآوری کنیم.
Book
اون من رو پذیرفته بود... عشق بی‌قیدوشرط رفیق.
Book
همان تغییری باش که می‌خواهی ببینی.
Parinaz
"اول سراغ سوسیالیست‌ها‌ آمدند و من اعتراضی نکردم چون سوسیالیست نبودم بعد سراغ اتحادیه‌های کارگری آمدند و باز سکوت کردم چون عضو اتحادیه‌های کارگری هم نبودم بعد سراغ یهودیان آمدند و من همچنان ساکت بودم چون یهودی هم نبودم وقتی سراغ من آمدند کسی نبود به‌خاطر من لب به اعتراض بگشاید."
Parinaz
می‌خواستند ما را دفن کنند؛ غافل از اینکه ما بذر بودیم
Parinaz
"اول سراغ سوسیالیست‌ها‌ آمدند و من اعتراضی نکردم چون سوسیالیست نبودم بعد سراغ اتحادیه‌های کارگری آمدند و باز سکوت کردم چون عضو اتحادیه‌های کارگری هم نبودم بعد سراغ یهودیان آمدند و من همچنان ساکت بودم چون یهودی هم نبودم وقتی سراغ من آمدند کسی نبود به‌خاطر من لب به اعتراض بگشاید."
Book
می‌توانست کتابی را باز کند و با داستان‌ها برود هر جایی که دلش می‌خواست.
Book

حجم

۱۸۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۸۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد