بریدههایی از کتاب عملیات پرش بلند
نویسنده:بیل ین
مترجم:اکبر بتوئی
ویراستار:مهدی سجودی مقدم
انتشارات:انتشارات مهراندیش
دستهبندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
موفقیت پدران زیادی پیدا میکند، اما شکست همیشه یتیم است.
blogofski
«بهترین دوستیها دوستیهاییاند که در جریان سوءتفاهمها حاصل میشوند.»
blogofski
یکی از بهترین توصیفها برای تهران دوران جنگ را برنارد شولتس هولتهوس مطرح کرد. او در خاطراتش مینویسد که در قلب این کلانشهر «شهری قدیمی با شبکهای از کوچههای تنگ و بازارهای سرپوشیدهای وجود دارد که گویی تمامی گنجینههای زمین از فرشهای کهن، نقاشیهای مینیاتور، منبتکاریهای شگفتانگیز روی چوبهای گرانبها تا زرقوبرق چشمنواز نقرهکاریها را در فضای تاریک و روشن خود گرد آورده است - جایی همانند غار علاءالدین. زندگی در این شهر قدیمی همچون گردش خون با فشار زیاد در بدنی پیر است و از خیابانهای شیک منطقهٔ حکومتی که کاخهای شاهان و وزرا را در خود جا داده، شتاب بیشتری دارد و در قیاس با خیابانهای عریض شهر جدید، که قدمتش به سال ۱۹۰۰ برمیگردد و خانههای بزرگ و دوطبقهاش از خیابان عقب نشسته و کوچههای سایباندارش یادآور شهرهای روسیه است، تحرک بیشتری دارد.»
blogofski
فرگوسن در فیلمها دیده بود که برای کسب اطلاعات از دشمن باید عوامل دشمن را مست کرد. اما قسمتی که خود فرد نباید آنقدر بنوشد که مست شود را فراموش کرده بود.
blogofski
سرگرد ویلیام ریگدون، که بعدها به همراه رئیسجمهور روزولت به تهران سفر کرد، مینویسد: «نیروهای ما در اینجا تمام خواروبار موردنیازشان را با خود آوردهاند، هیچچیز از محل خریداری نمیشود. این بهخاطر قحطی شدید خواروبار در ایران و بالطبع خودداری از محروم کردن ایرانیان از همان اندک خواروبار موجود است.»
blogofski
هنگامی که سرانجام جنگ جهانی دوم به پایان رسید، تنها یکی از سه نفر سران هنوز زمام امور کشور را در دست داشت. فرانکلین روزولت در حالی در کنفرانس یالتا حضور یافت که مریض و در حال مرگ بود و اندکی بیش از دو ماه بعد درگذشت. وینستون چرچیل پس از شکست آلمان نازی، بار دیگر در پتسدام در حاشیهٔ برلین با ژوزف استالین دیدار کرد. در جریان کنفرانس مزبور دریافت که خودش هم شکست خورده است، نه به دست دشمن در جنگ، بلکه توسط رأیدهندگانی که به آنها خدمت کرده بود.
باوجوداین چرچیل در سال ۱۹۵۱ به قدرت برگشت و دوازده سالی بیش از استالین عمر کرد. استالین به مرگی وحشتناک و خندهدار در ۱۹۵۳ در بستر مرد. او درحالیکه سکته کرده بود و به حال احتضار - تنها، بیحرکت و بدون مراقبت پزشکان برای بیش از بیستوچهار ساعت - در بستر افتاده بود، مرد، چراکه دستور داده بود کسی مزاحمش نشود و هیچکس جرئت نداشت از دستورات استالین سرپیچی کند. چرچیل در سن نودسالگی در حالی مرد که همسر و فرزندانش در کنارش بودند. سخنگویی گفته بود که او «در آرامش و بدون درد مرد.»
blogofski
نیاز نبود چرچیل با بولارد ملاقات کند. همه در تهران میدانستند که او دارد به تهران میآید. سیدنی مورل در خاطراتش مینویسد بازار تهران «چند روز قبل حتی پیش از سفارت سه کشور مزبور از کنفرانس تهران خبر داشتند. منابع خبری بازاریها و نحوهٔ پخش شدن خبرها در سراسر خاورمیانه معمایی است که هیچکس نتوانسته از آن سر دربیاورد. اما شایعات در بازار بیشترین تأثیر را بر زندگی بومی مردم در خاورمیانه دارد... بازار' مرکز شایعات سیاسی، قلب دسیسهها و شایعات بود.... مقامات سفارت در تبادل آخرین خبرهای رسمی' همواره از هم میپرسیدند بازار امروز چه میگوید.»
blogofski
سیدنی ویلیام «بیل» مورل، مأمور بریتانیایی در تشریح دوران اقامتش در این کشور فصیحترین توصیفها را دارد و میگوید: «ده ماه حضور در ایران احساس انزوای کامل از تمام دنیا را به شما میدهد. هیچ پایتخت دیگری به این حد فارغ از جنگ نبوده، مگر لهاسا در تبت.»
blogofski
کانونهای واقعی قدرت در ایران در دوران جنگ جهانی ایرانی نبودند.
blogofski
ایران یکی از آن جاهایی است که شاید بتوان گفت: «این سرزمین آخر دنیا نیست، اما برای رسیدن به آن باید از آخر دنیا گذشت.»
blogofski
جناب چرچیل فرمودند که "در جنگ باید واقعیت را با دروغ در هم آمیخت."
blogofski
کسانی که سوگند خوردهاند اسرار محرمانه را افشا نکنند، صحبت نکردن در مورد مسائل - حتی پس از گذشت دههها از واقعه - را نشانهای از وظیفهشناسی و غرور و افتخار خود میدانند. در چنین فضایی بهسادگی قابلدرک است که چگونه سالها بیتوجهی موجب شده بسیاری از اسرار به فراموشی سپرده شوند و بیسروصدا از حافظهٔ تاریخ جنگ جهانی دوم پاک شوند. خاطرات و حقایق شفاهی هم با گذر زمان و مرگ افراد کمکم ازیادرفتهاند. بهاینترتیب بسیاری از اسرار دوران جنگ برای همیشه از بین رفتهاند.
blogofski
والاس در مصاحبهای که بخشی از پروژهٔ تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا پس از جنگ بهحساب میآید، گفت که «تا جایی که به جنگ مربوط میشود، ما تا حد زیادی قدردان او [چرچیل] هستیم. ولی تا جایی که به صلح مربوط میشود، او یکی از معماران جنگ جهانی سوم است.»
blogofski
«اگر به آن فکر میکنی، پس انجامش خواهی داد»
blogofski
بیشتر افراد هیئت همراه رئیسجمهور اولین بار بود که پایتخت ایران را از نزدیک میدیدند.
بیل ریگدون در ژورنال رسمی مینویسد: «اینجا خیابانهای وسیع و خوبی دارد، خیابانها سنگفرش شدهاند، اما اکثر پیادهروها اینطور نیستند، که همین امر موجب شده شهر کثیف و پرگردوخاک به نظر برسد. سیستم حملونقل شهر آشکارا ناکافیست، عمدتاً شامل تعداد انگشتشماری اتوبوس که بهطور یکنواختی کنار هم پارک شدهاند و نیز درشکههایی که با اسب حرکت میکنند.»
blogofski
رایلی بعدها اظهار داشت که «اگر بخواهم در یک جمله بگویم، روسها چیزی نیستند که توجه من را جلب کنند، ولی من آنها را مشکوک و درعینحال کاملاً بیشیلهپیله؛ عبوس اما عاشق مهمانی و خوشگذرانی؛ رک تا حد گستاخی، و درعینحال احساسی و زودرنج در حد خانمها دیدم.
blogofski
وقتی رایلی میخواست بداند آیا آنتن راهبری رادیویی در فرودگاه وجود دارد که هواپیمای رئیسجمهور هنگام فرود از آن استفاده کند، آرکادیف فقط خندید.
او توضیح داد که «استفاده از امواج رادیویی برای راهبری کار دختربچهها و زنهاست.»
سپس آرکادیف در ادامه' داستانی راجع به یک خلبان روسی که با یک بمبافکن بی ۵۲ آمریکایی از قلعه مرغی به مسکو پرواز میکرد را برای رایلی تعریف کرد. وی هنگام پرواز در مسیر مزبور میخواست موقعیتش را چک کند، لذا به سمت یک ایستگاه راهآهن شیرجه زد تا تابلوی آن را بخواند و موقع انجام این کار به یک قطار در حال عبور برخورد کرد و سرنگون شد. باآنکه خلبان جان به در برد اما نابود کردن یک هواپیما لِند - لیزِ ارزشمند جرم بزرگی بود. خلبان در دادگاه نظامی اظهار داشت که قطار پیش از موعد وارد ایستگاه شده بود و تقصیر مهندس قطار بود که سر راه او قرار گرفت. وقتی قاضی این داستان را تأیید کرد، این مهندس بود که اعدام شد نه خلبان.
آرکادیف نیشخندزنان خطاب به رایلیِ بهتزده گفت: «میدانی، خلبانها در کشور من کمیابند، ولی مهندسها فراوانند.»
blogofski
مورِل مردم تهران را چنین توصیف میکند، مردمی که «تااندازهای با خاطرات تمدنی مربوط به چهار هزار سال پیش و تااندازهای با مشارکت در تجارت مدرن و با زیرکیای که غرب را انگشتبهدهان میدارد، زندگی میکنند؛ به معیارهای فرهنگی غرب رشک میورزند، از آن تقلید میکنند و در باطن از آن نفرت دارند.»
blogofski
مانند بسیاری از چهرههای شاخص ایرانی رضاخان نیز مثل هیتلر دیوانهوار دلبستهٔ نژاد آریایی خود بود. بین او و آدولف هیتلر، که اطرافیانش مدام نژاد آریایی مشترک آلمانی و ایرانی در دنیایی از نژادهای پست را به او یادآوری میکردند، عکسهای امضاشده و آرزوی سلامتی ردوبدل میشد. درواقع نام ایران در واژهٔ سانسکریت «آریا» و اصطلاح هندو - ایرانی «اَیریَنم وَیجَ» که تقریباً به معنای «خانهٔ آریاییها» ترجمه میشود، ریشه دارد. قوم ایرانی از اینکه خود را از نژاد آریایی و جدای از نژاد سامیِ همسایگان یعنی اعراب و یهودیان بدانند، احساس غرور میکردند. رضاخان تا بدان جا پیش رفت که به سازمان ملل و تمامی کشورهایی که در تهران سفارت داشتند، اعلام کرد که ازاینپس باید پارس را چنانکه خود در داخل میخواندند، «ایران» بخوانند.
blogofski
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۲۲۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد