بریدههایی از کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر
۲٫۸
(۵)
وقتی کیهانشناسان میگویند جهان در حال انبساط است، منظورشان مطلقا این نیست که اشیای درون جهان «داخل» فضا در حال دور شدن از یکدیگرند؛ بلکه مقصودشان این است که خود «فضا» در حال باز شدن است. کهکشانهایی که از یکدیگر بسیار دورند در حال دور شدن بیشتر از یکدیگرند، نه به این دلیل که آنها درون فضا در حال حرکتاند (که این تاثیر نسبتا کمی دارد)، بلکه به این دلیل که فضای بین آنها در حال باز شدن است. در تمثیلی که معمولا برای تبیین این انبساط به کار میرود، جهان به سطح بادکنکی در حال انبساط تشبیه میشود که تمام خوشههای کهکشانی آن مانند نقطههایی کوچک بر سطح آن بادکنک نقاشی شدهاند. هنگامی که جهان (بادکنک) منبسط میشود، خوشههای کهکشانی (نقطههای نقاشی شده) همگی از یکدیگر دور میشوند. در نتیجه، این گونه نیست که نقطههای نقاشی شده بر روی سطح بادکنک حرکت کنند (گرچه اندکی حرکت میکنند)؛ بلکه این بادکنک است که سطح (یا در مورد جهان، حجم) بیشتری پیدا کرده است.
چڪاوڪ
مدل «کلاسیک» مهبانگ به نظر میرسید متضمن آغازی برای جهان در یک تکینگی هاوکینگپنروز است؛ اما این احتمال را مدل «معاصر» مهبانگ کاهش داد؛ مدلی که امکان یک عصر کیهانشناختی کوانتوم نخستین و نوعی پویایی تورمی را (که این را امکانپذیر میکرد که جهان ما تنها یک جهان در میان شمار زیادی از جهانهای ممکن درون مجموعهای از جهانهایموازی نظری است) پدید آورد. احتمال خود این نگاه که کاهندهٔ احتمال مذکور است، بعدها با کشف آرویند بورد، آلن گاث و الکساندر ویلنکین که جهان (و/ یا جهانهایموازی) مبتنی بر مدل تورمی بایست آغازی داشته باشد، کاهش یافت. از آنجا که این موضوع بیانگر وجود یک کرانه برای زمان است (که پیش از آن هیچ زمانی نیست)، نتیجهگیریهای بورد، گاث و ویلنکین قویا به خلقتی برای جهان رهنمون میشود؛ خلقتی که از هیچ مادهانرژی فیزیکی پیشترموجودی پدید نیامده است. در نتیجه، علت چنین خلقتی باید فراتر باشد از جهان ما یا جهانهایموازیای که ممکن است در آن قرار گرفته باشد.
چڪاوڪ
در علم، واژهٔ «نظریه» لزوما به این معنا نیست که با ایدهای سر و کار داریم که صرفا یک فرضیه است. بلکه «نظریه» اغلب به معنای تبیینی از مجموعه پدیدههایی است که بهطور بسیار محکمی اثبات و به خوبی آزموده شدهاند. در چنین حالتی است که «نظریه» به معنای تبیین نظری صحیح از دادههای آزمایشی و مشاهدتی محسوب میشود.
چڪاوڪ
ارسطو در مابعدالطبیعه راه حل خود را در مورد این معضل که چهگونه محرک نخست میتواند بدون تحرک حرکت بخشد، بیان میکند. مثلا، با ترسیم علت غایی در وضعیتی که همهٔ متحرکهای زیر مجموعه را به حرکت وامیدارد: «با توجه به دو معنای غایت و تمایز آنها از یکدیگر، معلوم میشود که علت غایی در میان موجودات نامتحرک قرار دارد...علت غایی نامتحرک همانگونه محرک است که معشوق محرک است؛ در حالی که هر محرک دیگر چون خود به حرکت آورده میشود، اشیای دیگر را نیز به حرکت در میآورد. هر شیئی که به حرکت آورده میشود، ممکن است غیر از آن نیز که هست باشد. از این رو اگر فعلیتش نخستین نوع حرکت مکانی است، چون دستخوش تحرک و تغییر است، ممکن است -اگر نه از حیث جوهری- از حیث مکان غیر از آن باشد که هست. ولی چون چیزی هست که اشیای دیگر را به حرکت درمیآورد، در حالیکه خود آن نامتحرک و موجود بالفعل است، این چیز به هیچ وجه ممکن نیست غیر از آن باشد که هست.
چڪاوڪ
نظریهٔ کوانتوم افقهای وجود شناسی را بهوسیلهٔ الزام آن به مخالفت با نامکان و میدانهای اطلاعات، که به نوبهٔ خود شواهد جدیدی به سود ابعاد غیرمادیانگارانه (شبه اطلاعاتی) واقعیت فیزیکی ارایه کرده است، بسط داده است. نظریهٔ نسبیت عام اینشتین ما را به تجسم دوبارهٔ جهان به مثابه یک کل متناهی فعالانه پیوسته در تقابل با جهان نامتناهی نیوتنی که متشکل است از ذرههای جرمی در فضای خالی، مجبور کرده است.
کیهانشناسی مهبانگ احتمال تناهی جهان قابل مشاهده را مطرح کرده است و نظریهٔ معاصر تورم جهانی احتمال قوی یک سیاهچالهٔ آغازین را، که دربردارندهٔ قدرتی علّی که فراتر از زمان و مکان جهانی است، ثابت کرده است. اگر این کشفیات جدید امکان ضمیمه شدن به براهین سنتی برای اثبات وجود خدا را داشته باشند، مبنای عقلانی قابل توجهی برای اثبات وجود یک خالق ازلی-ابدی برای ماسوی فراهم میآورند که یکتا، نامشروط، نامحدود، مطلقا بسیط و فوق هوشمند است.
چڪاوڪ
حجم
۷۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۷۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد