بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افسانه خارستان | طاقچه
تصویر جلد کتاب افسانه خارستان

بریده‌هایی از کتاب افسانه خارستان

نویسنده:لی باردوگو
امتیاز:
۳.۴از ۱۶ رأی
۳٫۴
(۱۶)
که استفاده از یک چیز یه معنای مالکیت آن نیست.
مریم
این که توانسته‌ای از یک دام بگریزی دلیلی نمی‌شود که بتوانی از بعدی هم بگریزی.
مریم
- پدرم هرگز لطف را به من یاد نداد. - و نمی‌توانی یاد بگیری؟
مریم
طبیب گلویش را که معاینه کرد گفت: «آها! در شکم مادرت که بودی آیا وقتی می‌خوابید پنجره‌ها باز بودند؟» مادر گفت: «بله چون در آن تابستان هوا بسیار گرم بود.» طبیب گفت: «که این طور. موضوع بسیار ساده است. مادرت هر بار در زمان خواب یک تکه از آسمان شب را می‌بلعید و تمام آن فضای خالی اکنون در وجود توست. فقط یک تکه از خورشید را که بخوری آسمان پر می‌شود و دیگر احساس خالی بودن نمی‌کنی.»
نرگس میرفیضی

حجم

۱۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

حجم

۱۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد