بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فریای هفت جزیره | طاقچه
تصویر جلد کتاب فریای هفت جزیره

بریده‌هایی از کتاب فریای هفت جزیره

نویسنده:جوزف کنراد
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۷ رأی
۳٫۰
(۷)
جاسپر با تمام دنیا سرِ سازش داشت چون همه در همان هوایی نفس می‌کشیدند که فریا نفس می‌کشید.
طلا در مس
تنها وقتی کنار دختر بود، تنها وقتی او پیش چشمش بود، آن رفتار به‌غایت هیجانی و عصبی جایش را می‌داد به دقتی وسواسگون و مشتاقانه در کوچک‌ترین حرکات و کلام دختر. رفتار آرام و مصمم و خویشتن‌داری توأم با خوش‌خلقی فریا دلش را قرص می‌کرد. آیا این تأثیر جادوی صورتش بود یا صدایش، یا که نگاهش؟ اما باید پذیرفت که همین چیزها بود که آتش خیالش را شعله‌ور می‌کرد، اگر قائل باشیم به اینکه عشق با خیال‌ورزی آغاز می‌شود. اما مردی مثل من را چه به گفتن از رموز عشق
طلا در مس
اما هیچ چیزِ فریا ناپایدار نبود. بازوهای قوی و توپر و مچ‌های نازکش یادم است؛ و دست‌های چابک و پهن و انگشت‌های مخروطی‌اش
طلا در مس
فریا نلسون (یا نیلسن) از آن دخترهایی بود که در خاطر می‌ماند.
طلا در مس
سه روز بعد جاسپر آلن از بیمارستان مرخص و سروکله‌اش در شهر پیدا شد در واقع زیادی در انظار بود، و زمان مدیدی هم در انظار ماند، آن‌قدر مدید که تقریباً به یکی از مناظر شهر بدل شده بود، آن‌قدر مدید که دست‌آخر همه نادیده‌اش گرفتند، آن‌قدر مدید که قصهٔ حضور فراموش‌نشدنی‌اش تا به امروز در خاطر اهالی این جزایر مانده است.
Kaveh Vosough Ahmadi
جاسپر آلن از بیمارستان مرخص و سروکله‌اش در شهر پیدا شد در واقع زیادی در انظار بود، و زمان مدیدی هم در انظار ماند، آن‌قدر مدید که تقریباً به یکی از مناظر شهر بدل شده بود، آن‌قدر مدید که دست‌آخر همه نادیده‌اش گرفتند، آن‌قدر مدید که قصهٔ حضور فراموش‌نشدنی‌اش تا به امروز در خاطر اهالی این جزایر مانده است.
طلا در مس
ندانم‌کاری‌های این سه مرد بود که این‌طور نگرانش می‌کرد. سبک‌سری‌های جاسپر، ترس‌های پدرش و شیفتگی هیمسکرک
طلا در مس
نلسون (یا نیلسن) پیر غمگین آه کشید:‌«بهش گفتم دیگه برای یاد گرفتن پیر شده‌م. گفت باید خیلی وقت پیش هلندی یاد می‌گرفتم. می‌گه، برای منی که توی سرزمین‌های تحت‌الحمایهٔ هلند برای خودم زندگی تشکیل داده‌م، شرم‌آوره که هلندی حرف نمی‌زنم. طوری با تندی شماتتم می‌کرد انگار من چینی‌ام.»
طلا در مس
احساسش به کشتی و دختر در قلبش به‌هم آمیخته بود، آن‌چنان که دو فلز باارزش را در دیگی گدازان ذوب و ادغام کنند. ضمناً به شما اطمینان می‌دهم که آتشش خیلی تند بود. از درون چنان بی‌تابش کرده بود که نه یک جا بند می‌شد نه شعلهٔ هوسش فرو می‌نشست. خوش‌سیما بود، با تابی در موهای بلوطی‌رنگش
طلا در مس

حجم

۱۳۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۱۳۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
تومان