بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواهر | طاقچه
کتاب خواهر اثر نرجس شکوریان‌فرد

بریده‌هایی از کتاب خواهر

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۶از ۹ رأی
۴٫۶
(۹)
از آن‌چه بر قلم تقدیر جاری شده نمی‌توان گریخت.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
انسان همان است که خداوند متعال فرمود؛ کفوراً، عجولاً، ظلوماً جهولاً!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
دنیا مال و منالش را به خاندان هاشم بخشید نه برای آن‌که از آن بهرهٔ شخصی ببرند و خانه‌هایشان را گسترش دهند و لباس‌های فاخر و چشم‌پرکن بپوشند و بر تعداد زمین‌ها و شترانشان مباهات کنند. بندگان خدا با خودشان عهد دارند هر چه دارایی که خدا می‌دهد، زیاد و زیادترش را، تنها برای خدا بدانند و در راه خدا به مردم بدهند و نه در چشم مردم به نمایش بگذارند!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
من به فدای سر بریده‌ات حسین، به فدای رگ‌های بریده‌ات حسین، به فدای موی خونینت حسین!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
ما را ببرند به زیارت حسین
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
دل‌بستگان دنیا همین‌اند، تا امنیت دارند، شیرند و چون ذرّه‌ای از امنیت‌شان کم شود و احساس خطر کنند چون مردگان گور، تمام‌شان بر باد می‌روند و هیچ می‌شوند!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
و خدا خریدار اعمالی است که در ظاهر نیت‌ها به چشم می‌آید و برکت می‌دهد به درون خستهٔ انسان‌ها!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
در عرصهٔ محشر به محضر رسول‌خدا وارد خواهی شد، در حالی که بار سنگینی از مسئولیت ریختن خون فرزندان او و هتک حرمت خاندان و پاره‌های تن او را بر گردن گرفته‌ای. در آن روز رسول‌خدا با تو مخاصمه خواهد کرد، در حالی‌که خداوند خاندان وی را در کنارش گرد هم آورده و پراکندگی‌ها را تبدیل به اجتماع نموده و حق این ستمدیده‌ها را از دشمنان‌شان بازستاند.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
یزید! گمان می‌کنی چون زمین و کرانه‌های آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را مثل اسیران از این شهر به آن شهر بردی، ما در پیشگاه خدا خوار شده و تو در پیش او عزیز شده‌ای؟ گمان می‌کنی با این کار، ارزشت زیاد شده که چنین بر خود می‌بالی و سرخوش و شادمان به این و آن تکبر می‌فروشی؟ می‌بینی اسباب قدرت برایت آماده، و کار پادشاهی‌ات رو به راه است، و مقام و حکومت ما در اختیار تو قرار گرفته، از شادی در پوست خود نمی‌گنجی. اما تند نرو. آهسته باش! مگر گفتار خدا را فراموش کرده‌ای که فرمود: «وَ لایحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّما نُملِی لَهُم خَیرٌ لِاَنفُسِهِم اِنَّما نُمِلی لَهُم لِیزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِینٌ»
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
جز زیبایی ندیدم. آنان کسانی بودند که خداوند سرنوشت‌شان را شهادت تعیین کرده بود و با شهادت به جایگاه ابدی خود رفتند. اما خداوند به همین زودی تو و آنان را در یک جا گرد هم خواهد آورد و تو باید پاسخگوی اعمالت باشی و برای محکمهٔ الهی جواب آماده کنی. حالا ببین در آن محاکمه پیروزی و سرفرازی از آن چه کسی خواهد بود؟ مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸

حجم

۴٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۴٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۳,۲۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد