بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات یک بیش فعال | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات یک بیش فعال

بریده‌هایی از کتاب خاطرات یک بیش فعال

نویسنده:ملیسا هود
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
اگر ما یاد نگیریم برای آدم‌های اطرافمان استانداردها و خط قرمزهای سالمی ایجاد کنیم زندگی‌مان در آشفتگی‌ها غوطه‌ور خواهد شد.
El
«چقدر خداوند در نوع خلقت من سخاوت به خرج داده است»
F_S_M
گردبادی که در دنیای من وجود داشت همیشه آن‌قدر مرا مشغول نگاه می‌داشت که کمبودهای دیگران هیچ‌گاه به‌نظرم نمی‌آمدند و نمی‌توانستم به آن‌ها توجه نشان دهم. من خودم به حد کافی از آن کمبودها داشتم.
prvinsalehi
من بعدها فهمیدم که کودکان بیش‌فعال نسبت به روشنایی نور چراغ‌ها (عموماً فلورسنت)، بوها و صداها فوق حساس هستند. تا همین امروز هم صداهای ناگهانی باعث وحشتم می‌شود و مرا شوکه می‌کند. حساسیت من به صداهای بلند محیط اطرافم کاملاً آشکار است. من می‌فهمم که اگر سروصداهای اطرافم خیلی زیاد باشد به‌سرعت تحریک‌پذیر می‌شوم و باعث می‌شود کج‌خلق و تندمزاج شوم.
fereshteh
علیرغم وجود اختلال نقص توجه یا بیش‌فعالی می‌توانند به‌مراتب عالی دست پیدا کنند.
F_S_M
ما عاشق آن هستیم که آنچه را می‌آموزیم تجربه کنیم!
El
بله افرادی که مثل میسی دارای بیش‌فعالی بزرگ‌سالان هستند دستاوردهایی با درجات بالا کسب می‌کنند که دسترسی به آن‌ها خارج از تصور بسیاری از افراد دیگر می‌باشد!
Ghazaleh Soleimani
وقتی بزرگ‌تر شدم نقطه‌ضعف خودم را یافتم و فهمیدم چه مواقعی میزان حواس‌پرتیم افزایش می‌یابد و توانستم از مهارت‌های موردنیاز برای مقابله با آن استفاده کنم و همین امر موجب شد تا بیشتر تمرکز کنم و بیاموزم. قبل از آن، هرچیزی باعث حواس‌پرتی من می‌شد، هرچیز از تابش نور آفتاب در بیرون از کلاس و جیک‌جیک پرنده‌ها گرفته تا صدای تق‌تق نوک مداد روی میز هم‌کلاسی‌هایم. گویی مغز من به‌سمت هر صدا یا تصویری متمایل می‌شود – و این واقعاً آزاردهنده و وحشتناک بود.
fereshteh
من ذهنم را پرورش دادم تا تلاش کنم از جسمم به‌خوبی مراقبت کنم و تغذیه مناسبی داشته باشم تا بیش‌فعالی خود را به حداقل برسانم. من واقعاً متوجه می‌شوم چه موقع انرژی مازاد ایجاد می‌شود (برخی ممکن است آن را استرس یا اضطراب بنامند)، اما من مطمئنم که می‌توانم با ورزش، روزنه‌ای برای خروج آن انرژی ایجاد کنم.
fereshteh
من تمام عمرم ورزش می‌کردم چون این کار به من آرامش می‌داد ولی وقتی به سن شانزده‌سالگی پا گذاشتم ورزش را اولویت درجه اول خودم قرار دادم. من فهمیدم که ورزش نوعی رها کردن همان انرژی است که به‌خاطر بیش‌فعالی در جسم من انباشته شده است. همچنین فهمیدم که وقتی ورزش می‌کنم، مواد شیمیایی خوب، مثل اندورفین‌ها، در بدن من ترشح می‌شوند که باعث می‌شوند احساس واقعاً خوبی داشته باشم. من تا همین امروز ورزش کرده‌ام و عاشق احساسی هستم که ورزش کردن به من القا می‌کند.
fereshteh
وقتی تکانش‌گری با فعالیت بسیار زیاد ترکیب شود واقعاً می‌تواند برای بچه‌ای که نمی‌داند چطور آن‌ها را به‌موقع مهار کند مهلک و کشنده باشد.
fereshteh
افراد مبتلابه اختلال نقص توجه یا بیش‌فعالی سرانجام می‌توانند بر تکانش‌گری این بیماری غلبه کنند. وقتی مغز آن‌ها رشد می‌کند و توانایی‌های بالقوه آن‌ها تکامل می‌یابد، آن‌ها کنترل بیشتری اعمال می‌کنند و مجبور نیستند دیگر تکانشی باشند.
fereshteh
به‌عنوان یک کودک هیچ‌گاه منظورم این نبود که نافرمانی و سرکشی کنم. هدفم این بود که به کامل‌ترین شیوه زندگی کنم تا اینکه همه‌چیز سرریز می‌شد و گویی گاهی اوقات مرا به داخل آب داغ می‌انداختند.
fereshteh
من یک اسم مستعار داشتم، ماجراجو و اگر به‌نظر می‌رسید یک‌سری چیزها بدون حرکت و راکد هستند، خوب، من کاری می‌کردم که در آن لحظه‌ای که پا به اتاق می‌گذارم همه‌چیز به هم بریزد. من عقیده داشتم اگر زندگی هیجان خود را از دست داده این وظیفه من است که آن هیجان را به همان روش خودم تا زمانی که محیط را ترک می‌کردم بازگردانم. شعارم این بود: «از هیچ اقدامی فروگزار نکن.» نیاز به گفتن نیست که برای همه آن افراد خونسرد در خانواده‌ام، این یک چالش بود. من باعث شده بودم همه دائماً گوش‌به‌زنگ و مراقب باشند.
fereshteh
. مغز من هم می‌شنید تا فرمان دهد اما تکانش‌گری و کنجکاوی غلبه می‌کردند و تنها کاری که من می‌کردم این بود که به اجاق دست بزنم تا ببینم آیا آن چیزی که آن‌ها می‌گویند واقعاً درست است یا نه. در آن وهله نتیجه نهایی تاول بزرگی بود که دو هفته به طول می‌انجامید تا التیام یابد و درد آن با سرزنش بسیار زیاد اطرافیان به‌خاطر حرف گوش نکردن توامان می‌شد.
fereshteh
می‌دانید، شما باید درکی از یک مغز بیش‌فعال داشته باشید: مغزی که بیش‌فعال است از بدو تولد به طرز متفاوتی پیچ خورده است. وقتی والدین یک بچه عادی به او می‌گویند که اجاق‌گاز داغ است «دست نزن»، مغز او این را می‌فهمد.
fereshteh
من یک اسم مستعار داشتم، ماجراجو و اگر به‌نظر می‌رسید یک‌سری چیزها بدون حرکت و راکد هستند، خوب، من کاری می‌کردم که در آن لحظه‌ای که پا به اتاق می‌گذارم همه‌چیز به هم بریزد. من عقیده داشتم اگر زندگی هیجان خود را از دست داده این وظیفه من است که آن هیجان را به همان روش خودم تا زمانی که محیط را ترک می‌کردم بازگردانم. شعارم این بود: «از هیچ اقدامی فروگزار نکن.» نیاز به گفتن نیست که برای همه آن افراد خونسرد در خانواده‌ام، این یک چالش بود. من باعث شده بودم همه دائماً گوش‌به‌زنگ و مراقب باشند.
fereshteh
تنها شخصی که اجازه دارد مرا کنترل کند خداست.
F_S_M
مداوا از درون آغاز می‌شود نه از بیرون، بنابراین کنترل دیگران یا تحت‌کنترل دیگران بودن به مداوای یک شخص کمکی نخواهد کرد.
F_S_M
هیچ‌کس استحقاق این را ندارد که عمیق‌ترین بخش از قلب و روح شما را ببیند
F_S_M

حجم

۱۷۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

حجم

۱۷۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

قیمت:
۱۹,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد