بریدههایی از کتاب پنجشنبه فیروزه ای
۳٫۸
(۱۹)
اصلاً اگر زیارت بیاثر باشد باید تعجب کرد...
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
هزار تکه شد این من به لطف آینههایت
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
دیگران هر چه دارند از ائمه آموختهاند و فقط واسطهای هستند که علوم الهی و احکام را از آنها میگیرند و به مردم منتقل میکنند، ولی ائمه در مکتب کسی تلمذ نکردهاند، بلکه علومشان را به صورت ارثی و با واسطه پیامبر اکرم( ص) از خدای سبحان گرفتهاند.»
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
عند ملیک مقتدر!
معلوم است که برای رسیدن به چنین جایی، باید قدمهای بزرگ برداشت. باید خیلی کارها نکرد. خیلی جاها نرفت. خیلی چیزها را گوش نکرد. به این راحتیها کسی را عند ملیک مقتدر جای نمیدهند.
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
مان میگوید: «خیلی وقتا ما با بیخردی یه اشتباهی مرتکب میشیم. از روی احساس یه تصمیم نسنجیده میگیریم و بهش عمل میکنیم، بعد وقتی توی مخمصه افتادیم، دست به دامن کرامت ائمه میشیم. خیلی وقتا هم باز شدن گره کار به دست خودمونه. فقط باید درست قدم برداریم، ولی ترجیح میدیم به خواست هوای نفسمون عمل کنیم. به نظرتون درسته که توی چنین شرایطی از امام معصوم توقع کرامت داشته باشیم؟!... باید خودمون رو درست کنیم... رفتار خودمون رو... معجزه باید درون ما اتفاق بیفته.» دستش را روی چهارچوب در میگذارد و میگوید: «توی قلب ما؛ همون جایی که حرم خداست.»
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
باید این طور به حرم مشرف شود و بگوید: آقا جان ممنون، تو چقدر محبت فرمودی که من بخشی از عمرم را در محضر تو و پیش تو میگذرانم، به کجا بروم که چیزی بهتر از این به دست بیاورم؟
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
علم او زیاد است... در نزاع و دعوا زیبا برخورد میکند... خندهاش تبسم است... به کسی که او را اذیت کرده، آزار نمیرساند... با غیبت از کسی یاد نمیکند... فقر را بشارت میانگارد... رازی را از کسی فاش نمیکند... سکوت طولانی دارد... همیشه راضی است... فقر، لباس ظاهر اوست...»
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
«...خدا ائمه را ارکان زمین قرار داد تا اهلش را به این طرف و آن طرف نلغزاند؛ زیرا این لغزش و تحرک موجب میشود که زمین اهلش را فرو ببرد، بنابراین امام معصوم مایه آرامش زمین است بدین معنا که اگر او نباشد، زمین اهلش را میبلعد
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
زیارت، سفری مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز میشود، از راه دل عبور میکند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود میرسد و بار بر زمین مینهد.
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
به خاطر تمام روزهای از دست رفته در بیخبری اشک میریزم... تمام روزهایی که به زیارت در و دیوار و گنبد و ضریح آمدم و از امام مهربانم غافل بودم... حیف!... حیف از روزهای گذشته... حیف از زیارتهای قبل... حیف از سلام دادنهای بیتوجه...
اما حسرت بیفایده است.
خدا را شکر میکنم که سر انجام میفهمم. میفهمم که فرقی نمیکند کدام ضریح و پنجره و دیوار به جسم امام نزدیکتر است. من باید قلبم را به زیارتگاه ببرم.
پاهایم جان میگیرند.
تمام قد در مقابلشان برمیخیزم.
ـ سلام آقا جان!
علیرضا
امام خوبم! این بار فقط برای زیارت خودت آمدهام... آمدم دل بدهم به مهربانیات و دست به سینه در برابرت بایستم... من همینم... چیزی برای عرضه ندارم، دست خالی آمدهام... آمدهام تا فقط بگویم دوستت دارم... میدانم، ادعای بزرگیاست... دوست داشتن هم شرط و شروطی دارد... آنها را بلد نیستم. فقط میدانم که دوستت دارم...
این بار میخواهم خودم و شما را مطمئن کنم که اگر هیچ کدام از حاجتهایم برآورده نشوند باز هم شما را دوست خواهم داشت... بیقید و شرط...
علیرضا
گر مرد رَهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
علیرضا
همان روزهای اول، سلمان خواسته بود که با هم رابطه نداشته باشیم. نه با پیامک، نه ایمیل و نه هر جور دیگری که این رابطه را به دوستی بدل کند. میگفت نمیخواهد رابطهمان زخمی شود. دقیقاً از واژه «زخمی» استفاده میکرد. میگفت نمیخواهد مقدمه یک زندگی آسمانی و ابدی را با این کارها، جوری رقم بزنیم که بعدها از به یاد آوردنش خجالت بکشیم. میگفت این نوع روابط، ممکن است ما را در مسیرمان، چند سال یا حتی چند صد سال عقب بیندازد. در مسیرمان به سمت «فی مقعد صدقٍ عند ملیکٍ مقتدر»!
واقعاً هم هدف بزرگی است.
علیرضا
زیارت، سفری مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز میشود، از راه دل عبور میکند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود میرسد و بار بر زمین مینهد.»
علیرضا
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۹۱ صفحه
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۹۱ صفحه
قیمت:
۱۱۹,۴۰۰
۳۵,۸۲۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد