بریده‌هایی از کتاب فکر و خیال زیادی ممنوع

قرار نیست که ارزش‌های شما با ارزش‌های دیگران یکسان باشد، اما ضرورت دارد ارزش‌هایتان با رفتارتان مطابقت داشته باشد.

تصمیم‌های ناشی از ترس، تصمیم‌های خوبی نیستند.

وقتی دربارهٔ مسئله‌ای آن‌قدر بیش‌اندیشی می‌کنیم که کلاً قدرت تصمیم‌گیری را از دست می‌دهیم، دچار فلج تحلیلی شده‌ایم.

گرفتار شدن در دام الگوی فکری منفی، شبیه دیدن وسیلهٔ نقلیه‌ای است که در مسیرمان متوقف شده است. در این لحظه باید به‌سرعت تغییر جهت بدهیم و از وقوع عواقب ناخوشایند جلوگیری کنیم.

خودم را تغییر می‌دهم تا دنیا را تغییر بدهم.

طرز فکر ما در مورد مسائل مختلف، نوع برخورد ما با آن‌ها را تغییر می‌دهد.

همان‌طور که گذشت زمان چهرهٔ انسان را تغییر می‌دهد، عادت‌ها هم به‌تدریج و بی‌آنکه انسان متوجه شود، چهرهٔ زندگی را تغییر می‌دهند.

«حقیقت آشکار این است که اگر در برابر چیزهایی که دوستشان ندارید از خود مقاومت نشان دهید، در واقع به دوام آن‌ها کمک کرده‌اید، زیرا فکر خود را روی آن‌ها متمرکز می‌کنید.»

برخی از افکار آن‌قدری ارزش ندارند که به‌طور جدی به آن‌ها بپردازید، بنابراین نباید به آن‌ها واکنش نشان داده و آن‌ها را بزرگ جلوه دهید. این کار فقط به قوی‌تر شدن آن‌ها کمک می‌کند، زیرا تلاشی که برای مقابله با افکار مزاحم ناخواسته به کار می‌بندید فقط آن‌ها را تواناتر می‌کند.

زندگی ما انعکاسی از چیزهایی است که پیوسته به آن‌ها فکر می‌کنیم. هرچیزی که توجهمان را مستقیماً به آن معطوف کنیم، بر تجربیات ما از جهان اطرافمان و اینکه درنهایت چگونه انسانی می‌شویم تأثیر خواهد گذاشت.