بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب با لایلا | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب با لایلا

بریده‌هایی از کتاب با لایلا

نویسنده:کلی ریمر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۵از ۲ رأی
۱٫۵
(۲)
تو می‌تونی واسۀ خودت یه زندگی دست‌وپا کنی و هرموقع که قبض برق می‌رسه، اصلاً از شهر در بری. و می‌تونی هم قبضاتو پرداخت کنی و دلت واسه زندگی با همه‌چیش تنگ بشه.
محبوبه غلامی
من می‌خواستم که یه عکاس باشم. بابام تو یه روزنامه کار می‌کرد و هرازگاهی باهاش می‌رفتم اونجا و عکاسا می‌ذاشتن به دوربیناشون نیگا کنم. فکر می‌کردم اونا اسرارآمیزترین تکنولوژی باشن - اینکه بتونن یک لحظه رو شکار کنن و واسه همیشه توی زمان حبسش کنن.»
محبوبه غلامی
بعضیا که تلاش می‌کنن با حقوق کنار بیان واقعاً خوبن، اما بعضیا نیستن. اونایی که نیستن، آزمون کانون وکلا رو پاس نمیکنن، بعد تو خونه باباشون ده سال می‌مونن تا اینکه واسشون یه تاکسی می‌خره و بیرونشون می‌ندازه تا رو پای خودشون باشن.»
محبوبه غلامی
هرگز سر کار نرفتم تا دوست پیدا کنم، و شاید به همین دلیل است که فقط یک دوست در آنجا دارم.
محبوبه غلامی
. یک چیزِ خیلی اعتیادآوری دربارۀ همسو کردن ذهن مردم با ذهن خودت وجود دارد. اغلب فکر کرده‌ام که اگر آدم مذهبی بودم، حتماً یکی از آن مبلغ‌های مذهبیِ تلویزیونی می‌شدم که با تغییر دادن عقیدۀ مردم به طرز فکرِ خودم ثروتمند می‌شدم.
محبوبه غلامی
کاش من هم می‌توانستم اعتقاد داشته باشم که سال‌ها بابرکت خواهند بود، و اینکه وقت برای تلف کردن هست، و منتظر زندگی بمانم تا به سویم بیاید. ای‌کاش ظرفیت داشتم برای خوش‌وبش کردن‌ها و عاشقی کردن‌های ساده و بی‌غل‌وغش. کاش فقط می‌توانستم چند شب یا چند هفته این‌طور زندگی کنم و ببینم مرا به کجا می‌برد. لازم نیست از این قصه‌ها باشد که برای همیشه با خوشحالی در کنار هم زندگی کنیم - همین حالا را هم که خوشحال باشیم، کافی‌ست.
محبوبه غلامی
وقتی فکر می‌کنم که در گذشته زمانی خودم داشتم در حقوق شرکتی کار می‌کردم، اما چاره‌ای ندارم که الآن از آن سبک زندگی به‌کلی بیزار باشم. بیشتر کار کن تا بیشتر پول دربیاوری تا چیزهای بیشتر بخری تا شرکت‌ها هم بتوانند به کارکنانشان بیشتر پول بدهند که با آن چیزهای بیشتری بخرند؟ دیوانگی است.
محبوبه غلامی
من این دفترچۀ ویژه را حدود شش ماه پیش در یک روز بد خریدم، وقتی مطمئن بودم که دوباره قرار است بیمار بشوم. همیشه آنجاست، درست مقابل ذهنم، و دفعه اول نبود که خودم را قانع کرده بودم که بهبودی به پایان رسیده و آن کابوس برگشته است. آن روز بد گذشت و من حالم خوب بود، اما آن دفترچه را در خانه روی میزم نگه داشتم یک تذکردهندۀ قابل‌رؤیت برای هر دفعه که از جلویش رد می‌شدم. از من ساخته نیست که زیبایی زندگی را نادیده بگیرم، چراکه دارم در یک عمرِ قرضی زندگی می‌کنم.
محبوبه غلامی

حجم

۳۳۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

حجم

۳۳۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

قیمت:
۲۸۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد