ما، هر کداممان، ابرقهرمان زندگی خود هستیم و تا زمانی که به شناخت کاملی از خودمان نرسیم، تنهاییم.
da☾
تنهایی، قطع عضوی است که دیده نمیشود، ولی ضربهایست کاری.
Mary gholami
نفرت بخشی از عشق است، شاید جاندارترین آن.
Tara
پس تنهایی این بود: اینکه یکهو ببینی در این دنیا هستی، جوری که انگار همین الآن از سیارهٔ دیگری رسیدهای و اصلاً نمیدانی چرا از آنجا بیرونت کردهاند.
Mary gholami
«در بین تمام ثمرههای تلخ زندگی، مرگ بدترینشان نیست، البته با اختلاف خیلی کم. بدترین آنها این است که دور از خودت زندگی کنی،
esmat
ما، هر کداممان، ابرقهرمان زندگی خود هستیم و تا زمانی که به شناخت کاملی از خودمان نرسیم، تنهاییم.
Mary gholami
تنهایی، قطع عضوی است که دیده نمیشود، ولی ضربهایست کاری.
rachel
تنهایی، قطع عضوی است که دیده نمیشود، ولی ضربهایست کاری. انگار چشم و گوشات را از جا بکنند و اینطوری، جدا شده از تمام احساسات خارج از خودت، بدون کوچکترین نقطهٔ اتصالی به این دنیا و فقط با لامسه و حافظه، مجبورت کنند دنیایت را از نو بسازی، دنیایی را که باید در آن ساکن شوی و در تو ساکن شود.
liliyoooom
«واقعیت این است که بدن آدمیزاد مثل یک محله است: برای خودش مرکز خرید دارد، خیابانهای اصلی و زمینهای حاشیهای نامرتب برای هر چیزی که رشد میکند یا میمیرد. من اهل اینجا نیستم،
liliyoooom
و بازوهایم خانههای کبود شدهای هستند و چشمانم چراغ گازهای شکسته.
liliyoooom