بریدههایی از کتاب چطور از خودم راضی باشم؟
۳٫۳
(۲۰)
زندگی همین است.
زندگی سخت است، نه برای اینکه ما راهش را بلد نیستیم، بلکه فقط برای اینکه زندگی سخت است.
ساره🌿
بعضیها معتقدند در بعضی مذاهب توصیه شده که زنان احساس حقارت و ناکافیبودن بکنند تا مبادا سرکش شوند.
ماهی سیاه کوچولو
خیلی حرص میخوردم وقتی میشنیدم کسی سن بیشتری نسبت به او دارد و هنوز زنده است. این یعنی آن شخص بیشتر از پدر من فرصت داشت.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
«انزواطلبی من وقتی شروع شد که یازدهساله بودم و در اتفاقی صدمه دیدم. آنزمان هیچکس شدت درد جسمانی مرا باور نمیکرد. بعدها معلوم شد که باید جراحی میکردم. این اتفاق مرا به این باور رساند که «هیچکس به احساسات من اهمیت نمیدهد.» و «وقتی رنج میکشم کسی صدایم را نمیشنود.» بنابراین تصمیم گرفتم دیگر هیچوقت موضوعات دردآور را با کسی در میان نگذارم. وقتی اوضاع بههم میریزد عقبنشینی میکنم. احساساتم و هر چیزی که مرا در نظرِ دیگران آسیبپذیر نشان دهد از همه پنهان میکنم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
برن براون خجالت را اینگونه توصیف میکند: «احساسی بهشدت دردناک، یا تصور اینکه مقصریم و بنابراین مستحق عشق یا دلبستگی نیستیم-چیزی که تجربه کردهایم، انجام دادهایم یا موفق به انجامش نشدهایم به ما این حس را میدهد که مستحق رابطه نیستیم.»
ماهی سیاه کوچولو
احساساتم دست خودم نیستند، اما این من هستم که تصمیم میگیرم چه واکنشی به آنها نشان دهم. من هستم که انتخاب میکنم در برخورد با احساسات دیگران چه رفتاری داشته باشم. گاهی همینکه مردم دورم را میگرفتند، یا حتی نفسکشیدنشان، مرا عصبی میکرد. اما من مطمئن بودم احساساتم گذرا هستند و به آنها نمیگفتم بزنند به چاک.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
باید بفهمیم چطور خجالت را بشناسیم.
همۀ ما بهطور غریزی دلمان نمیخواهد خجالت بکشیم. چه آگاهانه و چه ناخودآگاه زندگی میکنیم و سعی داریم از این حس دور باشیم. همین تلاش برای دوریکردن از این حس نیرویی میشود که عادتهای مخربمان را در دست میگیرد. اینجاست که کمالطلبی، تلاش برای جلب رضایت مردم، سرزنشکردن، خودتخریبی، بیتفاوتی، انزواطلبی و دوری از دیگران، کنترل، موفقیت بیش از حدِ توان و تمام عادتهای دیگری که قرار است درمورد آنها بخوانید متولد میشوند.
Roya fourstaR
زندگی سخت است، نه برای اینکه ما راهش را بلد نیستیم، بلکه فقط برای اینکه زندگی سخت است.
گلَنِن دویل ملتون
Roya fourstaR
شاید شما هم در طول روز این تلنگرهای کوچک را تجربه کرده باشید. تلنگرهایی که به شما میگویند کافی نیستید. گاهی این تلنگرهای کوچک جمع میشوند و بعد سرتان را درد میآوردند. مثل این است که با ماهیتابه به سرتان ضربه زده باشند. هرکدام از آنها بهتنهایی نمیتوانند آسیب چندانی بزنند، اما بهمرورِزمان جمع میشوند و حتماً میتوانند حال عمومی شما را خراب کنند. از همه مهمتر، حسی را که نسبت به خودتان دارید خدشهدار میکنند.
کاربر ۴۴۱۰۰۹۲
تقریباً دو دهۀ پیش بود که سفر رشد فردیام را شروع کردم. آنزمان دو بچه هم داشتم. بله، درست همان دوران بود که متوجه شدم قویبودن نشانۀ سالمبودن نیست. میخواستم الگوی عواطف سالم باشم، اما سؤالی ذهنم را مشغول کرده بود: «چه احساساتی سالم هستند و میتوان آنها را به بچهها نشان داد؟ کدام عواطف سالم نیستند؟»
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حجم
۲۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۳۷,۰۰۰
۱۸,۵۰۰۵۰%
تومان