بریدههایی از کتاب آپارتمان خیابان املی
۳٫۱
(۱۱)
شاید وقتی عمیقاً عاشق کسی باشی، چنین بهنظر برسد: احساس میکنی هر چقدر زمان در اختیارت گذاشته شود فایدهای ندارد؛ هیچوقت زمان کافی نیست.
یك رهگذر
«راستش رو بخوای، من فکر میکنم تنها بودن بهتر از اینه که با کسی باشم که بهنظر میرسه بهم اعتماد نداره.»
یك رهگذر
گاهیاوقات دو نفر فقط برای هم ساخته شدهاند. به همین سادگی.
یك رهگذر
تو میتونی ناراحت باشی، اما حق نداری احساس عذاب وجدان کنی. این حس بدون هیچ دلیلی تو رو زندهزنده میخوره. به من ربطی نداره روبی، اما اگه بخوام یه آرزو برات بکنم، اون اینه که سعی کنی احساس شکست رو از خودت دور کنی، چون تو نباختی. من برات بهترینها رو میخوام. دوست دارم شاد باشی و اصلاً فکر نمیکنم تا وقتی که بارِ این غصه رو به دوش میکشی، این اتفاق بیفته.»
alireza atighehchi
بعضی از افرادی که در زندگیات ملاقات میکنی، تا ابد بخشی از دنیایت میشوند، اما برخی فقط میآیند تا گوشهای از زندگیات را تغییر دهند و بروند.
یك رهگذر
خوب میدونی که مهم درون آدمهاست. گاهیوقتها باید از سختیها درس بگیری تا خودِ واقعیت رو پیدا کنی. نباید امیدت رو از دست بدی.
یك رهگذر
گاهیوقتها منظور آدم اون چیزی نیست که به زبون میآره.
یك رهگذر
مادام داکر بهآرامی بچه را از آغوش روبی بیرون کشید. «عزیزم، تقصیر تو نیست. بعضیوقتها حتی اگه همهٔ عشقهای دنیا هم جمع بشن، نمیتونن از آدم در برابر تقدیر و سرنوشتش محافظت کنن.»
alireza atighehchi
«تو باید دوام بیاری. چون اگه بلایی سرت بیاد، من هم زنده نمیمونم.»
یك رهگذر
بعضیوقتها توی زندگی، ما فقط موقعی ندای درونمون رو کشف میکنیم که همهچی در بدترین حالته.
یك رهگذر
یه روز این جنگ تموم میشه و ما زندگی خوبی خواهیم داشت، من و تو.
یك رهگذر
«آدمهای خوبِ زیادی هستن که توی دنیا کسی رو ندارن.»
یك رهگذر
تصور نمیکنم کسی بیشتر از آنچه ما عاشق نادیا هستیم، عاشق فرزندش باشد. همانطور که روبی و شارلوت مدتها پیش به این حقیقت پی بردند که خانواده چیزی فراتر از نسبتِ خونی است.
alireza atighehchi
آدم نمیتونه عاشق چیزی بشه که بدون هیچ زحمتی به دست میآد، مگه نه؟ در اون صورت دیگه عشق واقعی نیست.
alireza atighehchi
«راستش رو بخوای، من فکر میکنم تنها بودن بهتر از اینه که با کسی باشم که بهنظر میرسه بهم اعتماد نداره.»
alireza atighehchi
«من از هیچچی مطمئن نیستم، ولی اگه امید نداشته باشیم هیچچی نداریم.»
یك رهگذر
من باور دارم که همهچی عوض میشه، ولی فقط بهشرطی که ما اونقدر شجاع باشیم تا در برابرشون بایستیم.
یك رهگذر
از نجات دادنِ کسی عاجز بود که بیش از هر چیز در دنیا برایش ارزش داشت
یك رهگذر
هروقت احساس تنهایی کردی بدون که من مثل یه دوست کنارتم.
یك رهگذر
شارلوت به آن فکر کرد. «شما هیچوقت نمیتونید طرزِ فکر دیگران رو عوض کنید. اما میتونید انتخاب کنید که بهشون گوش بدید یا ندید، اینطور نیست؟»
helen
حجم
۳۴۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۴۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان