بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دل شکستگی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دل شکستگی

بریده‌هایی از کتاب دل شکستگی

۳٫۸
(۷۰)
باید فقط تا حدّی گذشته را به یاد آوریم که عملاً به زندگی کنونی‌مان کمک کند. خاطرات تا جایی ارزشمندند که کمکمان می‌کنند نقشه‌هایی برای زندگی بریزیم و از خطا اجتناب کنیم؛ اما وقتی خاطرات موانعی می‌شوند بر سر راه زندگیِ بهتر، باید انرژی‌مان را صرف فراموشی کنیم.
Mephisto
مسئله این نیست که برایمان مدام تکرار کنند که چقدر خوب و شایسته‌ایم، بلکه برای اینکه از درد وجود یک رقیب عشقی به‌درستی رها شویم، لازم است عمیقاً دریابیم که اکثر قریب به اتفاق انسان‌هایی که تاکنون در جهان بوده‌اند، چقدر میان‌مایه و عادی بوده و هستند. در‌واقع، اصلاً موجودی به نام «شخص کامل» وجود ندارد، بلکه آنچه هست انسان‌هایی است که هر کدام بغرنجی‌ها و معضلات خاص خودشان را دارند. این درسی است که شریک سابق زندگی‌مان نیز سرانجام به‌ناچار خواهد آموخت.
MOHAMMAD MAHDI
همان‌طور که در قرن هفدهم برای مردم سخت بود اصلاً تصورش را بکنند که یک سازمان آتش‌نشانی هم می‌تواند وجود داشته باشد. به‌پایان‌رسیدنِ رابطه‌ها از جمله نافرجامی‌های معمول زندگی‌اند، و چه‌بسا در آینده‌ای نه چندان دور، کسانی که به متخصصان دل‌شکستگی رجوع می‌کنند به گذشته، یعنی به ما، نگاه کنند و دلشان برایمان بسوزد که وقتی روابط‌مان به ناکامی می‌کشید، برای کسب حکمت، تسلی و راهنمایی هيچ جایی وجود نداشته که بتوانيم به آنجا رجوع کنیم.
MOHAMMAD MAHDI
اگر در رابطه‌ای هستیم که دیگر عشقی در آن نیست، نباید تصور کنیم زندگی را باخته‌ایم، یا ناکام مانده‌ایم، بلکه صرفاً با تقدیری روبه‌رو شده‌ایم که بسیار معمول و فراگیر است، اما کمتر به زبان آمده است.
یك رهگذر
یکی از مهارت‌های تأثیرگذار که به ندرت به کار گرفته می‌شود این است که از درون بپذیریم همیشه هم نخواهیم توانست درونیاتِ دیگری را بفهمیم.
یك رهگذر
معشوقی که نیاز داریم کسی نیست که با ما خواهد ماند چون فکر می‌کند ما منحصربه‌فردیم و هیچ‌کس جای ما را برایش پر نخواهد کرد، بلکه کسی است که ما را ترک نخواهد کرد چون با خردمندی دریافته است که هیچ‌کس آن‌قدر که اوایل به نظر می‌رسد جذاب نیست ـ و خراب‌کردن یک رابطه، عموماً فقط پیش‌درآمدی بر مواجهه‌ی دوباره با سرخوردگی‌ها و نومیدی‌های تازه است.
کاربر نیوشک
«دل‌شکستگی». چون واقعاً احساس می‌کنیم گویی چیزی گوهرین، چیزی بنیادین، در ما شکسته و خرد شده است. به هر دری می‌زنیم تا بتوانیم آنچه را از سر می‌گذرانیم درست و کامل توصیف کنیم. گاهی اوقات، فقط برای ساعاتی، حس می‌کنیم با این مسئله کنار آمده‌ایم. اما بعد یک‌باره به یاد می‌آوریم که هر چیز خوبی از جهان رخت بربسته است. بیش از هر چیز احساس تنهایی می‌کنیم ـ با اندوه و سردرگمی‌مان تنها مانده‌ایم، خشمگینیم و دلیل این اتفاق‌ها را نمی‌توانیم بفهمیم.
سورینام
گرچه گاهی دلمان می‌خواهد، اما نمی‌توانیم از شر جهانی خلاص شویم که رابطه‌ی قبلی‌مان در آن جریان داشته است. نمی‌توانیم آن متکاها را بسوزانیم یا آن رستوران را تخریب کنیم. برای اینکه فراموش کنیم، باید لایه‌ی جدیدی از تجربه را روی چیزهایی بکشیم که عشق از‌دست‌رفته‌مان را تداعی می‌کنند. باید با گروه جدیدی از دوستانمان به آن پیتزافروشی برویم، یا کتابی برداریم که بسیار برایمان تأثیرگذار باشد و کنار آن کانال مطالعه‌اش کنیم یا آشناهای جدیدی پیدا کنیم و روی آن مبلمان دورهمی بگیریم. باید چیزهای محیط زندگی‌مان را از دست خاطراتِ کسی که دلمان را شکسته است دوباره پس بگیریم.
MOHAMMAD MAHDI
اما در قلمرویی که به همان اندازه برایمان اهمیت دارد ـ یعنی عشق و روابط خصوصی ـ نمی‌توانیم به وکیل مراجعه کنیم یا به سراغ پلیس برویم و کسی را به این دلیل متهم کنیم که دلمان را شکسته است. در اینجا خودمانیم و خودمان.
کاربر ۸۸۷۲۱۹۳
دل‌شکستگی چیزی نیست که اگر به اختیار ما باشد انتخابش کنیم یا آرزو کنیم برای دیگران هم پیش بیاید، اما در میانه‌ی ویرانی‌های ناشی از دل‌شکستگی می‌توان برخی مزایا و خوبی‌ها را هم کشف کرد و حتی بابتشان شادمان بود: یک. دل‌شکستگی ما را دچار عذابی عمیق کرد، به حدّی که گمان می‌کردیم چه‌بسا از این درد جان بدهیم، ولی برخلاف انتظارات دوام آوردیم. کماکان هستیم و هفته‌ی بعد هم قرار است به یک میهمانی برویم. به نتیجه‌ای نسبتاً خارق‌العاده رسیده‌ایم: توانستیم دوام بیاوریم؛ و بدین ترتیب، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم که: بسیار قوی‌تر از آنی هستیم که ابتدا تصورش را می‌کردیم.
Shamini
بهترین راه فراموشی صرفاً گذر زمان نیست، بلکه به معنای دقیق‌تر اتفاقات و رویدادها است. برای اینکه خود را از چیزهایی در گذشته رها کنیم که گریبانمان را گرفته‌اند، باید اطمینان حاصل کنیم که می‌توانیم لایه‌ی ضخیمی از رویدادهای نو را بین خودمان و آن گذشته بکشیم؛ خلاصه اینکه نیاز داریم اتفاقات جدیدی در زندگی‌مان رخ دهند
zizi
رنج ما باعث می‌شود همدل‌تر و دلسوزتر شویم، زیرا ما را به حقیقت نهانیِ همه‌ی انسان‌ها نزدیک‌تر می‌کند: اینکه زندگی یعنی رنج. بدین ترتیب دیگر دردمان صرفاً دردی شخصی نیست، بلکه به سوگواریِ پرشفقتی تبدیل می‌شود برای حزن و اندوهِ غریبه‌هایی که گرچه اطلاع دقیقی از آن‌ها نداریم، اما می‌دانیم که واقعی‌ترینِ دردها هستند.
یك رهگذر
‫وقتی دیگر از رابطه‌ی قبلی‌مان دل کندیم، فرد جدیدی که باید بیابیم کسی نیست که فکر می‌کنیم کامل و بی‌نقص است (و بر این اساس، هیچ‌وقت ترکمان نخواهد کرد)، بلکه کسی است که کاملاً به‌روشنی عیوب ما را می‌بیند، با‌این‌حال می‌داند که چطور در کمال آرامش با آن‌ها کنار بیاید و از عهده‌ی آن‌ها بر بیاید.
سپیده
دل‌های انسان‌ها مدام به شیوه‌های فراوانی از جانب واقعیت شکسته می‌شود. چنان‌که گویی جهان بر دل‌شکستگی بنا شده است؛
کاربر نیوشک
انگیزه‌های عمیق‌تری که در پس حرف‌ها و رفتارها است برایمان مبهم و تیره باقی می‌مانند، و چه‌بسا حتی برای خودِ او هم همین‌طور باشد.
کاربر ۳۶۵۳۲۷۴
وقتی می‌گوییم دلمان برایش تنگ شده است منظورمان در‌واقع این است که برای مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و تجربه‌های خوب دلتنگیم. بیش و پیش از هر چیز دوستدارِ لطافت، خوش‌مشربی و ذهن باز او بوده‌ایم، و نه کالبدی که این ویژگی‌ها در آن جمع آمده بود. اما چون این چیزها در ذهن‌مان با این فرد پیوند خورده و آن‌ها را با او تجربه کرده‌ایم، تصور می‌کنیم که وقتی او را از دست داده‌ایم، همه‌ی چیزهای خوبی را هم از دست داده‌ایم که به او مرتبط بوده‌اند.
mohad
بیشتر مراقب و قدردان چیزهایی می‌شویم که برایمان مانده است: کتاب‌های جذاب فراوانی هستند که هنوز نخوانده‌ایم، غذاهای زیادی هستند که هنوز امتحان نکرده‌ایم، آن پارک را می‌بینیم که غرق گل‌های افسونگر است، دوستانی داریم که حتی نیمه‌های شب نیز تماس ما را جواب می‌دهند. چیزهای بسیاری هستند که هنوز عاشقشان هستیم.
maei
وقتی کسی جای ما را می‌گیرد، عمیق‌ترین درسی که برای ما دارد این است که ما هم چندان بد نیستیم، بلکه ما را به دلیل توهمی فراگیر ترک کرده‌اند که در همه‌ی افراد وجود دارد: یعنی باور به اینکه فقط اگر با کسی دیگر وارد رابطه شده بودیم، بسیار خوشبخت‌تر می‌بودیم. اما حقیقت این است که هر رابطه‌ای کم‌و‌بیش ناکامی‌ها و نارضایتی‌های ویژه و متمایز خودش را دارد.
taraneh moghaddam
هیچ انسانی نیست که وقتی از فاصله‌ی نزدیک‌تر بررسی شود موجودی نومیدکننده از آب در نیاید. هرکسی که با او وارد زندگی مشترک شویم در مقطعی معلوم می‌شود چقدر دیوانه‌کننده است، و گاهی اوقات آرزو خواهیم کرد کاش اصلاً به دنیا نیامده بود
taraneh moghaddam
سقراط، فیلسوف یونان باستان، استدلال کرد که بخش عمده‌ای از حکمت در این قابلیت نهفته است که در مواقع خاصی جهلمان را بپذیریم. فرد حکیم و خردمند می‌داند که چه وقت‌هایی نمی‌داند. اینکه نادانی‌مان را تشخیص دهیم و آن را بپذیریم
taraneh moghaddam

حجم

۱۹۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۱۹۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان