بریدههایی از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
۴٫۳
(۱۷۲۹)
اژدهای کوچک گفت: «امشب سرد و تاریکه.»
پاندای بزرگ گفت: «نگران نباش کوچولو. خورشید دوباره طلوع میکنه.»
Calm
اژدهای کوچک گفت: «هنوز نرفته، دلم براش تنگ شد. اگه آسیب ببینه، چی؟»
پاندای بزرگ گفت: «وقتی خیلی به کمک نیاز داشت، کمکش کردی. اگه عمر طولانی و شادی داشته باشه، چی؟»
Calm
اژدهای کوچک گفت: «نقشه نشون نمیده که کجا قراره برم.»
پاندای بزرگ گفت: «مسیر سفر تو روی هیچ نقشهای نیست.
خودت باید راهت رو پیدا کنی.»
Calm
اژدهای کوچک گفت: «اون درخت دوران سختی رو پشت سر گذاشته.»
پاندای بزرگ گفت: «آره، ولی هنوز اینجاست و به قدرت و زیبایی رسیده.»
Calm
اژدهای کوچک گفت: «طبیعت شگفتانگیز نیست؟!»
پاندای بزرگ موافق بود: «هست. ولی ما هم مثل درختان و عنکبوتها بخشی از طبیعتیم و به همون اندازه شگفتآور.»
Calm
اژدهای کوچک جیغ زد: «عجله کن! کار زیاد داریم!»
پاندای بزرگ گفت: «رودخونه عجله نمیکنه و با اینکه موانع زیادی سر راهشه، همیشه به جایی که میخواد میرسه.»
someone
اژدهای کوچک جیغ زد: «عجله کن! کار زیاد داریم!»
پاندای بزرگ گفت: «رودخونه عجله نمیکنه و با اینکه موانع زیادی سر راهشه، همیشه به جایی که میخواد میرسه.»
someone
پاندای بزرگ گفت: «سعی کن برای چیزهای کوچیک وقت بذاری،
اونها معمولاً از همه چی مهمترن.»
الهه سادات~
اژدهای کوچک گفت: «الان اصلاً وقت ندارم گلها رو ببینم.»
پاندای بزرگ گفت: «درست به همین خاطر باید اونها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن.»
arezoo
«هر چیزی اومدن و رفتنی داره، کوچولو. همینه که خیلی ارزشمندشون میکنه.»
الف_سین
اژدهای کوچک گفت: «الان اصلاً وقت ندارم گلها رو ببینم.»
پاندای بزرگ گفت: «درست به همین خاطر باید اونها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن.»
Amirhossein
اژدهای کوچک گفت: «از حرفزدن و گوشدادنت خوشم میآد و از سفرکردن با تو لذت میبرم، ولی بیشتر از همهی اینها، حسی رو دوست دارم که تو بهم میدی.»
عاطفه'🐳
گوشدادن مهمترین کاری است که میتوانی برای کسی بکنی.
R.Khabazian
بعضیها مثل شمعاند؛ خودشان را میسوزانند تا به دیگران نور بتابانند.
R.Khabazian
اژدهای کوچک گفت: «میدونی، ممکنه بعداً با کلی اشتیاق از روزهای خوب قدیم یاد کنیم.»
پاندای بزرگ گفت: «پس بیا هیچوقت دست از خاطرهسازی برنداریم.»
R.Khabazian
اژدهای کوچک پرسید: «اگه بعضیها از من یا کارهام خوششون نیاد چی؟»
پاندای بزرگ گفت: «تو باید راه خودت رو بری. بهتره اونها رو از دست بدی تا خودت رو.»
آفتابگردون
اژدهای کوچک گفت: «من وقتی گم میشم از اول شروع میکنم و سعی میکنم یادم بیاد که چرا شروع کردم و همین بهم کمک میکنه.»
آفتابگردون
طبیعت با پاییز بهمون نشون میده رهاکردن چقدر میتونه زیبا باشه.»
kh.pashaee
اژدهای کوچک گفت: «هنوز نرفته، دلم براش تنگ شد. اگه آسیب ببینه، چی؟»
پاندای بزرگ گفت: «وقتی خیلی به کمک نیاز داشت، کمکش کردی. اگه عمر طولانی و شادی داشته باشه، چی؟»
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
پاندای بزرگ گفت: «اشتباههای تو تلاشت رو نشون میده. پس تسلیم نشو!»
اژدهای کوچک گفت: «میخوام دنیا رو تغییر بدم.»
پاندای بزرگ در جواب گفت: «از نفر بعدی که به کمکت احتیاج داره شروع کن.»
y.b20222
حجم
۱۰٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۰٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۷۰%
تومان