بریده‌هایی از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک

پاندای بزرگ گفت: «اشتباه‌های تو تلاشت رو نشون می‌ده. پس تسلیم نشو!»

وقتی برای دیگری فانوسی روشن می‌کنی، خود‌به‌خود راه خودت را هم روشن می‌کنی.

رها کن وگرنه کشانده می‌شوی.

«اشتباه‌های تو تلاشت رو نشون می‌ده. پس تسلیم نشو!»

پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهم‌تره، سفر یا مقصد؟» اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»

گوش‌دادن مهم‌ترین کاری است که می‌توانی برای کسی بکنی.

«اژدهای کوچیک چه مردم ازت تعریف کنن و چه ازت ایراد بگیرن، سعی کن موقرانه بپذیری. یه درخت برای قوی‌شدن باید هر شرایطی رو تجربه کنه.»

«مهم نیست که چقدر سخت شه، باهم باهاش روبه‌رو می‌شیم.»

اژدهای کوچک پرسید: «اگه بعضی‌ها از من یا کار‌هام خوش‌شون نیاد چی؟» پاندای بزرگ گفت: «تو باید راه خودت رو بری. بهتره اون‌ها رو از دست بدی تا خودت رو.»

وقتی برای دیگری فانوسی روشن می‌کنی، خود‌به‌خود راه خودت را هم روشن می‌کنی.

وقتی چای می‌نوشی... چای بنوش.

پاندای بزرگ گفت: «فصل‌ها کاملاً با هم متفاوت‌اند ولی هر کدوم شگفتی‌های خودشون رو دارن.» اژدهای کوچک با نیشخندی گفت: «درست مثل ما.» گاهی خوب است بدون این‌که بدانیم داریم به کجا می‌رویم راهی بشویم.

گوش‌دادن مهم‌ترین کاری است که می‌توانی برای کسی بکنی.

اژدهای کوچک گفت: «یه روز جدید و یه شروع جدید!

گوش‌دادن مهم‌ترین کاری است که می‌توانی برای کسی بکنی.

پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهم‌تره، سفر یا مقصد؟» اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»

اژدهای کوچک پرسید: «فکرهای بد باعث می‌شن من آدم بدی بشم؟» پاندای بزرگ گفت: «نه. موج‌ها اقیانوس نیستن. فکر‌ها هم ذهن نیستن.»

«ممکنه شکست بخوری کوچولو، ولی اگه از ترس امتحانش نکنی، قطعاً شکست خوردی.»

اژدهای کوچک آهی کشید و گفت: «یادم رفته تصمیم سال جدیدم رو بگیرم.» پاندای بزرگ گفت: «نگران نباش کوچولو. اگه می‌خوای چیزی رو تغییر بدی می‌تونی از همین الان شروع کنی.»

گاهی ریختن یک استکان چای تنها کاری ا‌ست که می‌توانی برای کسی انجام بدهی. شاید همین کافی باشد. روزهایی هست که بلندشدن، خودش پیروزی است.