بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فهم فلسفه سیاسی در بستر زندگی اجتماعی | طاقچه
تصویر جلد کتاب فهم فلسفه سیاسی در بستر زندگی اجتماعی

بریده‌هایی از کتاب فهم فلسفه سیاسی در بستر زندگی اجتماعی

۴٫۴
(۹)
آزادی همواره مصالحه‌ای است میان آنچه من برای خود می‌خواهم و آنچه دیگران از من می‌خواهند.
niloufar.dh
آزادبودن برای انجام کار یک چیز است، و قادربودن به انجام آن چیزی دیگر. آزادی از تعصب به آزادی برای پیشرفت راه می‌دهد.
niloufar.dh
افلاطون و ارسطو هر دو فکر می‌کردند که هدف قانون، کمک به بهتر زیستن مردم با ارائهٔ مختصر رهنمونی مبتنی بر خرد حاکمان است. اما آیا قانون‌گذاری بیشتر با دادن رهنمود بیشتر، به‌خودی‌خود منجر به بهترشدن زندگی می‌شود، یا به‌طور غیرمنصفانه‌ای فرد را محدود می‌کند؟
m.a_stranger
هنگامی که مردم برای تشکیل جوامع گرد هم آمدند، به سبب خشونت بشر نسبت به یکدیگر کلاً ناکام ماندند، اما خدایان دو فضیلت در اختیار گذاشتند تا بشر بتواند جامعه تشکیل دهد: آیدوس: میانه‌روی و احترام به دیگران. دیکه: عدالت. او معتقد بود که خرد سیاسی که هر شهروند تا زمان مرگ باید آن را دارا باشد و به پسران خود بیاموزد، از این دو فضیلت سرچشمه می‌گیرد. و این ویژگی شخصی میانه‌روی و احترام به دیگران است که وقتی با عدالت ترکیب می‌شود -اصطلاحی که افلاطون در جمهور می‌خواهد آن را تعریف کند- محور تلاش برای تأسیس جامعه‌ای است که با شهروندانش، هم منصفانه و هم برابر رفتار می‌کند.
niloufar.dh
استبدادِ رسوم، همه‌جا مانع دائمی پیشرفت بشر است و با آن تمایلی که هدفش جایگزینی چیزی بهتر از سنت مرسوم باشد، خصومت آشتی‌ناپذیر دارد، که بنا به اوضاع و احوال، روحیهٔ آزادی یا روحیهٔ ترقی یا پیشرفت نامیده می‌شود.
m.a_stranger
استبداد شیوهٔ مشروع حکومت برای بربرها است، به شرطی که هدفش پیشرفت آنها باشد و وسایل رسیدن به آن، در عمل با تأثیر بر آن هدف توجیه شود. آزادی به‌عنوان یک اصل، تا زمانی که بشر ظرفیت پیشرفت از طریق بحث آزاد و برابر را نداشته باشد، به‌هیچ‌وجه کاربرد ندارد.
کاربر ۵۶۵۲۳۳۵
ممیزی صرفاً یک وسیله برای کنترل است؛ داشتن اطلاعات به معنی داشتن قدرت است، و بسیاری حکومت‌ها ترجیح می‌دهند، تعیین کنند که چه چیزی برای مردم «خوب» است، به‌جای اینکه به آنها اجازه دهند آزادی و قدرت داشته باشند که هر آنچه را می‌خواهند بدانند.
niloufar.dh
آیا یک جامعه می‌تواند بدون مسیر یا جهت، بدون هیچ هدف یا امیدی خود را زنده نگه دارد؟ آیا جامعه می‌تواند خود را سرپا نگه دارد وقتی عملکرد و کارآمدی اقتصادی که دغدغهٔ دائمی آن است رفاه مفرط را هدف عالی خود می‌داند؟ آیا تعداد فزاینده‌ای از مردان و زنان وسوسه نمی‌شوند که در این فقدان امید و جهت‌یابی به نظام‌های اندیشهٔ مذهبی انتزاعی -اگر نه درواقع بنیادگرا- پناه برند؟
niloufar.dh
جان استوارت میل با بررسی انگلستان سدهٔ نوزدهم در بحث خود دربارهٔ آزادی، واقعیت تقریباً غم‌انگیزی را درمورد اکثریت مردم بیان می‌کند: درمقایسه می‌توان گفت که آنها در حال حاضر چیزهای یکسان می‌خوانند، به چیزهای یکسان گوش می‌دهند، چیزهای یکسان می‌بیند، به جاهای یکسان می‌روند، امیدها و بیم‌هایشان چیزهای یکسان است، از حقوق و آزادی‌های یکسان برخوردارند، و برای مطالبهٔ آنها ابزار یکسان دارند ... همهٔ تغییرات سیاسی این عصر مشوق این وضع است، ازآنجاکه هدف آنها بالابردن پایینی و پایین‌آوردن بالایی است. هر توسعه‌ای در آموزش‌وپرورش، مشوق این وضع است، زیرا آموزش‌وپرورش مردم را تحت تأثیرات مشترک قرار می‌دهد. پیشرفت وسایل ارتباطی مشوق این وضع است ... افزایش تجارت و تولید مشوق این وضع است... سلطهٔ افکار عمومی ... نفوذ بسیار بزرگی بر ضد فردیت شکل می‌دهد که در این عصر، نمونهٔ محض همرنگ‌نشدن، امتناع کامل از تسلیم‌شدن به سنت‌ها، و به‌خودی‌خود یک خدمت است.
niloufar.dh
استبدادِ رسوم، همه‌جا مانع دائمی پیشرفت بشر است و با آن تمایلی که هدفش جایگزینی چیزی بهتر از سنت مرسوم باشد، خصومت آشتی‌ناپذیر دارد، که بنا به اوضاع و احوال، روحیهٔ آزادی یا روحیهٔ ترقی یا پیشرفت نامیده می‌شود.
niloufar.dh
فلسفهٔ سیاسی، مطالعهٔ روش رشد و گسترش جهانی کشورها و امپراتوری‌ها نیز نیست؛ (بلکه) این (کارِ) مطالعهٔ جغرافیای سیاسی است (هرچند شناخت سیاست و جغرافیای سیاسی برای هر کسی که به فلسفهٔ سیاسی علاقمند باشد، مفید است). فلسفهٔ سیاسی، مطالعهٔ چگونگی شکل‌گیری جامعه از طریق اعتبارات مالی، تجارت و بازارها هم نیست؛ (بلکه) این (کارِ) علم اقتصاد است. (در مقابل اینها) بلکه، فلسفهٔ سیاسی دربارهٔ توجیه عقلانی و هنجاری موجودیت‌های سیاسی است.
niloufar.dh

حجم

۳۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

حجم

۳۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان